-
صبح جمعه دوم از ماه تیر
جمعه 9 تیرماه سال 1402 04:00
صبح به خیر. پی نوشت (۱):«جمعه خوبی پیش رو داشته باشید». پی نوشت (۲):«ساعت ۷:۱۲است .صبحانه با نان تافتون۰بفرمایید.
-
قرار یه کار خیر
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1402 06:55
امروز در ساعت هفت سرکوچه با زری دوست دوران دانشگاه قرار داریم.زری گفت سر ساعت هفت دم کیوسک روزنامه فروشی وایستا تا بیام سوار ماشینم کنم بریم کوه آتیشگاه با سهیلا و مهین و پروین صبحانه شله قلمکار بخوریم و بعد به مقصد کُرد سفلی( در جاده چادگان)حرکت کنبم. امروز سلطان بانو،.خانم آقا باقر محبی میخواد گوسفنداشون (سه تا )را...
-
آغاز ورزش صبحگاهی در پارک محله
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1402 05:45
یه قطعه زمین مربع شکل در پارک را به ورزش بانوان اختصاص داد ه اند در سه تا گوش های این زمین مربع شکل سه تا استوانه آهنی برپا داشته شده که پرده هایی برای نصب دور زمین(که جدیدا تدارک دیده شده )در آن نگه داری میشه. یه بیمار روانی(حالا زن بوده یا مرد)،یه ته سیگار انداخته بود داخل این استوانه ها تا پرده ها(برزنت قبلی ها)...
-
هنر پخت و پز
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1402 03:47
من عاشق آدمایی ام که دستپخت خوب دارند. جالبه بدونید که خودم غذا می پزم که از خوردنش حظ می کنم. دیروز بعد از ناهار گفتم(به همسر):با خوردن ناهار دلچسب امر وز ، خستگی چند روز بیمار بودن ،از تنت خارج شد؟گفت :«بله ،دستش درد نکنه اشپز این غذا»گفتم :«منظورتان من ....؟» فرمودند:«نه اونکه پخت و پز کرده بود» دیگه نکفتم خب آشپز...
-
افکاری که...
سهشنبه 6 تیرماه سال 1402 10:20
ساعت ۱:۴۴بود که با صدای ریز خنده زن همسایه دیوار به دیوار بیدار شدم(نورگیر مشترک ما شانزده همسایه،با صدای موتور ماشینها ازفضای پارکینگها و بگو مگو ها در اتاق های خواب ها می تونه سلب آسایش کند). امروز گفتم از جا خیزم روم به باغ و بستان(پارک و خیابان های اطرافش)،شاید تکلیف حرکت از گردنم برداشته شود. از نورسته ها عکس...
-
دکتر شیری ،در سال ۹۱ فروردین نوشته:
سهشنبه 6 تیرماه سال 1402 04:11
دختره دل به نشاط رفته ایم دیدن یکی از بستگان تو ایام عیدی ، دختری دارد ۲۳ ساله ،که امروزی هست و اهل کتاب و کلاس و موسیقی و تیپ و بِرٓند و …خلاصه از بعضی مظاهر تمدن بدور نیست به ویژه اینکه، تحصیلات خوبی نیز کرده است. پدر و مادر زحمتکش و بسیار احترام برانگیزی هم دارد.مکنت مالی مناسبی هم دارند . والدین روی رفت و آمدها و...
-
خواهرها
دوشنبه 5 تیرماه سال 1402 17:00
امروز جایی مطلبی خوندم از یه خانم متولد دهه ۵۰ که می گفت با خواهر بزرگترم عملیات مُحَیِرَالعُقُولِ گیس و گیس کشی داشته ایم و هرچند وقت یکبار(به تعداد انگشتان هر دو دست) هم ,از طرف مدرسه پدرم را احضار می کرده اند،که چه نشسته اید، امروز دخترتان، فلان دختر( دست و پا چلفتی )را از بلندای دو پله, ،هل داده تو باغچه پر گل...
-
روزی در آغاز فصلی
دوشنبه 5 تیرماه سال 1402 04:40
صبح دوشنبه پنجم تیر ماه سال ۱۴۰۲ ،حاجی ها، در طواف کعبه خنک اند آیا؟ما که اینجا در حال کباب شدنیم.اگر در طواف کعبه از شدت گرما بمیرند چه؟آیا گرم تر از ایران هم جایی هست؟نه گرم تر از اصفهان ما؟نه گرم تر از جنوب اصفهان؟نه گرم تر از خانه ما. اگر عزیزان تان رفته باشند کعبه ،در حال پر پر زدنید برایشان. خواهر همسرم سفر حج...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 تیرماه سال 1402 13:53
بعضی ها حدا میشن ولی به هیشکی نمیگن چی شد عشق و علاقه شون به سردی گرایید بعضی ها جار و جنحال بپا می کنند.ازش می پرسم چی شد جدا نشدی؟با وجودیکه از درد خیانتی که حس کردی به جانت ریخته شده در عذاب بودی ؟میگه آنقدر گریه کردم تا سلامتم از دستم رفت ولی ان دونفر که باعث و بانی رنح کشیدنم شدند یکی پارسال و دومی امسال از...
-
یکبار جستی ملخک،دوبار جستی ملخک ،آخر به دستی ملخک
یکشنبه 4 تیرماه سال 1402 07:00
آمد بر سرم آنچه ناشی از گرمی هواست. ولی مقاومتم دفع خطر کرد. از یه روز جمعه ای شروع شد . که نوه قشنگ کوچولو را بغل کردم و از لابلای درختان عبور کردیم .یا گرده انها یا گرمای هوا ،هرچه بود ،او را بی اشتها کرد و مرا در غم او بیمار. اما حالا که همه چیز ختم به خیر شده و سه هفته (۲۲روز)هم گذشته دیگه ازش یاد نکنیم. اینم...
-
بیماری شایع با پا درمیانی ویروس
جمعه 2 تیرماه سال 1402 11:35
ساعت نه صبح دیروز تا ساعت شش وسی دقیقه عصر دیروز صرف نظر از اینکه کمی تا قسمتی حالم چندان روبه راه نبود رفته بودم گردش دسته جمعی با تور پیشنهادی منیره دوست دوران تحصیل در دبیرستان.پنج نفر بودیم همکلاسی های قدیمی به اتفاق خواهر و مادر منیره و سه تا همراهان خواهر منیره. امیدوارم این دهن کجی به مذاق ویروس خوش اید و از تن...
-
مواخذه خویش
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1402 09:00
وقتی بیمار میشم،یه ذره بین دست می گیرم و بادقت دنبال علل احتمالی می گردم و با خشونت مثال زدنی،پرهای خود را دم آفتاب می سوزانم.این نحوه برخورد هام آموختنی بوده ،در صورتیکه دیده ام،پزشکان فقط درمان می کنند ،این نامهربان بودن ام با خود بیشتر آزار دهندگی دارد. انگار والد درونم ،به کودک درونم ،تهدید می کند ،تکرار نکنی بار...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1402 06:00
دارم فکر می کنم عامل اصلی بد حالی ام چیه
-
درد ها علامت خوابیدن جلو کولر یا...؟
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1402 03:00
شیوع بیماری اُمیکرونه یا گرما زدگی یا ... از ساعت ۱.۵ شب بیدارم .نگرانی بابت بیماری دو نوه،پدر و مادرشان ،و ابتلای خودم.سردرد و درد بند بند بدنم را به کولر نسبت می دهم ولی بیقراری هم پیدا کرده ام.مثلی هست ،خیاط در کوزه افتاد.دارم آبلیمو وعسل به علاوه گلاب می نوشم ولی برای سردرد باید فکر دیگری کنم. .تحمل درد بند بند...
-
نتیجه طرد از نظر روان شناسا
سهشنبه 30 خردادماه سال 1402 07:45
هرچه بیشتر کسی را طرد کنید، او بیشتر وابسته تان می شود. خب دوست نداری کسی وابسته ات شود ؟طردش نکن بر عکس می خوای کسی وابسته ات بشه؟ طردش بکن فلانی اومده میگه :«این بچه من، خیلی به من وابسته است»، میگم :«طردش کرده ای.»
-
والد بودن کار هر( همه )کس نیست
دوشنبه 29 خردادماه سال 1402 01:04
امشب از ناراحتی بیماری نوه جان ام خواب از سرم پریده .طفل معصوم بیحال و بی اشتها و بی حوصله بود.الان چهار روز است بهبود نیافته.دهانش خشک و این پدر و مادر بی توجه(احتمالا میگن بچه خودمان است ،خودمان می دانیم و او).از نظر من بیماری فرزند از بی توجهی پدر و مادر اوست.ولی خودشان زن و شوهر معتقدند ویروسی است و تاب می آورد تا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 خردادماه سال 1402 05:10
قرار گذاشتیم با خانم کاظمیان درباره انواع کم خوابی جلسه بگذاریم نتیجه اش را خواهم آورد. پی نوشت : راس ساعت ۷:۴۵در محل کار درمانی هشت نفر خانم جلوی روی خانم کاظمیان نشسته بودند پنج نفر دانشجوی ترم شش و مربی کارشناس ارشد شون هم در یه صندلی به مدل اتوبوسی و عمود بر جمع جلسه خانومای بستری در بخش نشسته بودند.قرار شد هر کسی...
-
خوش خوابی هم عالمی داره
شنبه 27 خردادماه سال 1402 05:45
سلام صبح زیبای بهاری تون به خیر .(حواس تون باشه بهار داره دامن کشان میره) دیروز به دوستم ... زنگ زدم و گفتم:« ببخشید تلفن هاتو جواب نمیدم گاهی خوابم, گاهی بی حوصله و گاهی سایلنت هستم ». گفت:«به قول شاعر :« وفا کشیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن» برادرش وزیر راه بود در دولت خاتمی، که به عللی در...
-
دلگیر ی یعنی چه؟
جمعه 26 خردادماه سال 1402 18:45
میگن عصرای جمعه دلگیره. آیا واقعا عصر ها دلگیره ؟ و عصرای جمعه بیشتر؟ امروز همسر خان(جان)منو کشان، کشان برد سر مزار مادرم تا اگر میخوام گریه کنم آنجا. چون هفته پیش رفته بودیم بر سر مزار پدر و مادر او .در جایی متفاوت البته. چشمه اشک من خشک است. اما امروز تا برادر جان زنگ زدند حالم را بپرسند قطرات اشک در چشمانم حلقه زده...
-
غصه خوردن به عنوان بک ارزش
جمعه 26 خردادماه سال 1402 05:00
همیشه زندگی من ارزش خود را در این می دانسته ام که غصه بخورم ، به عبارت دیگر .برای آنکه خود را با ارزش تلقی کنم غصه این و اون را خورده ام چون تو گوشم این شعر بوده: «توکز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی» آیا من کج فهم بوده ام یا باید برای دیگران غمگین شد؟ دیروز نوه کوچولو گرمازده شده بود یا سردی اش شده بود...
-
خوب بخوابید
جمعه 26 خردادماه سال 1402 02:56
چند ساعت خواب در طول شبانه روز نیاز داریم؟ به چند ساعت خواب نیاز داریم؟ خواب برای سلامتی ضروری است. بااینحال، وقتی مشغله زندگی زیاد میشود، خواب میتواند یکی از اولین مواردی باشد که مورد غفلت قرار میگیرد. این جای تأسف دارد زیرا خواب کافی، به اندازه خوردن غذاهای سالم یا ورزش برای سلامتی حیاتی است. خواب اساس سلامتی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1402 12:00
جلسات روان درمانی حمایتی دوازده بار است و هر فرد لازم دارد تا سر نخ اختلالات عاطفی خود را پیدا کند ،نشست و برخاست تان با یه مشاور کار کشته و دلسوز باعث میشه به خود علاقه پیدا کنید ،گوهر وجود خود را قدر بشناسید .خوشبختانه گذرم افتاد به بخش روان پزشکی و مورد حمایت عاطفی قرار گرفتم و اگر دوازده جلسه حمایت می شدم امروز...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1402 08:05
وزیر بهداشت رفته نیکاراگوئه.تو تلوزیون دیدم راجع به واکسن چیزی می گفت بعد رفته هاوانا،(کوبا). از همدان تا هاوانا(نمایندگان مجلس هم ۲۵ خرداد)
-
گذر عمر(این غافله عمر عجب میگذرد)
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1402 03:55
جواب آزمایشم را برداشتم رفت پیش دکتر آزرم (فوق تخصص خون شناسی از آمریکا)گفت:< ببین فعلا خوبی > .و من آنقدر ساده لوح،که باورم میشه و در حالی که با دمم گردو می شکنم (ضرب المثل است در مثل مناقشه نیست)به سوی خانه سلانه سلانه آمدم. صبح زود (ساعت هشت که زود نیست)هم که رفته بودم دکتر دیابت ببیندم و دارو برای دو ماه...
-
سلامتی هدیه شیرین
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1402 04:55
قدر سلامتی را دانستن فقط هنگامی میسر می شود که خبر دهند دیگه سالم نیستی .البته داشتن سلامت صد در صد یک توهم است.هرکدام از ما کمی تا قسمتی بیماریم ولی هنوز از تک و تاه نیفتاده ایم.وقتی به کسی خبر می دهند فلان نقطه از بدنت دچار کم کاری یا نقصان شده باورش نمیشه دکترش را عوض میکند دوباره آزمایش میده معاینه از بدن خود را...
-
جلسه دعا
سهشنبه 23 خردادماه سال 1402 04:00
سلام،با دعای خیر برای اهالی وبلاگستان روز خود را آغاز میکنم. همه ما به خیرخواهی دیگران نیاز داریم.آنکس که برای ما خیر میخواهد در کمترین حالت قصد شر رسانی ندارد.اگر در پیشگاه پروردگار رو سفید باشد دعای خیر او ما را سود می رساند. یه روز تو بخش روانپزشکی راه های غلبه بر خشم را آموزش دادم برای بیماران کمی بهبود...
-
خواب دیدم
دوشنبه 22 خردادماه سال 1402 07:52
خواب دیدن اینکه شما حامله هستید نمادی از جنبهای از خودتان یا جنبهای از زندگی شخصی تان است که در حال رشد و توسعه است. شما ممکن است آمادهی صحبت در مورد آن یا اقدام کردن در مورد آن نباشید. حامله بودن در خوابتان ممکن است بیانگر تولد یک ایده، جهت، پروژه یا هدف جدید باشد.
-
آره ، فراموشی یه کابوسه
دوشنبه 22 خردادماه سال 1402 04:45
دیشب کابوس که دیدم این بود که تمام پاس وردهام را از یاد برده ام و در به در دنبال یاد داشتام میگردم،ببینم امیدی هست. لازمه از بانک زمان استفاده کنیم. بانک زمان یعنی : << تا سالم هستیم خدمات رسانی کنیم به نیازمندان، تا که چرخ روزگار چرخید و ما نیازمندکمک های انسان دوستانه شدیم کسانی به سر جون مان برسند در واقع از...
-
یک تصمیم
یکشنبه 21 خردادماه سال 1402 06:05
امروز هوا خوبه،روحیه ام خوبه،باید با انجمن آلزایمر همکاری کنم تا خانواده های شان آرامش پیدا کنند. ۴ ماه پیش یه نفر درباره شون نوشته ۴ ماه قبل مرکز خوبیه برای تشخیص ، درمان و کمک به بیماران مبتلا به آلزایمر ، در این مرکز عام المنفعه کلیه خدمات تشخیصی با نظم و دقت بالا انجام می شه ، فضای کافی برای پارک ماشین هم داره، در...
-
خستگی هام
شنبه 20 خردادماه سال 1402 10:49
من درباره خودم، خوب فکر می کنم،اصلاحش می کنم(من درباره خودم فکرای خوبی می کنم،).نه نشد.من به خوبی درباره خودم فکر می کنم ،نه به دلم نمی چسبه ،جمله ام پردازش نمیشه.میخوام بگم من در باره فکرای خودم ، درباره خودم فکرای خوبی نکنه نوشتنم دچار مشکل شده باشد. چم شده(یعنی چه ام شده؟!). ناراحتم که غذا را سوزاندم (نه ببخشید...