نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

تجربه هیجانی

دعا کنید هیچکس اضطراب و دل نگرانی نداشته باشه.

به نظر شما ،میشه کسی آرزوی پیشرفت داشته باشه  ، ولی مضطرب نباشه؟

پس برای موفق شدن باید صابونش را به تنت بمالی که تجربه اضطراب داشته باشی.

من دعا می کنم تجربه شیرینی باشه برات.به خودت وعده بده  اینجوری :«یکسال بخور نون و تره،صد سال بخور نون و‌کره».

بعد یه گفتگوی درونی داشته باش

:«هر کسی طاووس خواهد ،جور هندوستان کشد».


اما بعضی اضطرابها جور دیگه ای هستند.مثلا اضطراب اینکه مهمونی امشب چی میشه؟نکنه غذا کم بیاد؟نکنه...ونکنه...

باعرض معذرت ،میگن:« مفت باشه کوفت باشه»

سخنگوی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان گفت: بازدید از تمام بناها و محوطه‌های تاریخی اصفهان، پنجشنبه ۳۰ فروردین به مناسبت «روز جهانی بناها و محوطه‌های تاریخی» رایگان است.

روز ۱۸ آوریل مصادف با ۲۹ فروردین از سوی شورایعالی بناها و محوطه‌های تاریخی(ایکوموس) بعنوان «روز جهانی بناها و محوطه‌های تاریخی» نامگذاری شده است.

امیدوارم مردم اصفهان استقبال کنند.

به گزارش خبرگزاری برنا، محمدحسین کبادی معاون عملیات سازمان امداد و نجات هلال‌احمر اظهار کرد: امروز خبری مبنی بر مفقودی سه نفر از در جنوب استان کرمان داشتیم که باعث ایجاد تکدر خاطر هموطنان شد.uc

 

وی عنوان کرد: خوشبختانه با تلاش‌ها و پیگیری‌های تیم‌های جمعیت هلال احمر و نیروهای مردمی طی یک عملیات تجسس سه دختر جوان در منطقه سرجنگل عشایری عنبرآباد در جنوب کرمان در صحت و سلامت کامل پیدا شدند

داغ برادر

امروز چهارمین سال شد.سال ۹۹ ازین جهان رخت بربست.اگر به ۱۷ شهریور می رسید ۴۹ ساله میشد ولی همسر و دو فرزندش را تنها گذاشت و رفت.با همسرش همسن بودند.دختر بیست و پنج ساله اش را با برادر بیست ساله اش تنها واگذاشت.اگر کرونا به سراغش نمی آمد آیا وزن زیاد قلبش را ...

مادرم خبر نداشت پسرش در آی.سی.یو بستری است و امیدی به زندگی اش نیست.


خدا به کودک کمک کند

آخرین رمان تونی موریسون، نویسنده آمریکایی می باشد که برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۹۳ شده است. 

این رمان زیبا ،بعد جدیدی به آثار تونی موریسون بخشید.

در رمان "خدا به کودک کمک کند"، با زندگی یک زن از کودکی تا بزرگسالی همراه و همسفر می شویم، از زمانی که او تنها یک کودک بازیگوش و ناتوان است تا زمانی که به بلوغ رسیده و کم کم دوران نوجوانی و جوانی را سپری کرده و زنی کامل می شود.

 زخم هایی که در کودکی خورده و همراه با آن ها رشد کرده و زخم هایی که در بزرگسالی می زند و می بیند …

<<تونی موریسون >>در این رمان، سوال سختی را مطرح می کند: با گناهان یک کودک چه کنیم هنگامی که آن ها توسط نیرویی که کودک در مقابلش ناتوان بوده ، بوجود آمده اند؟ درد و رنج دوران کودکی چگونه می­تواند زندگی دوران بزرگسالی را شکل دهد یا بد شکل سازد؟!

این رمان حامل خشم و اندوه ، به اندازه یک عمر است، که در ماهیت شخصیت هایش ، چکانده شده و با چنگ و دندان به آنان چسبیده است.

<< تونی موریسون>>در این رمان فوق العاده، حقیقت تلخی را در قالب داستانش به چالش می کشاند که می تواند ساعت ها ، ذهن خواننده را، بی آن که به پاسخ روشنی برسد؛ به خود مشغول سازد. گویی باید یک دادگاه جهانی شکل بگیرد و به محاکمه ی گذشتگان بپردازد.

در بخش هایی از این کتاب می خوانید:

منظورم اینه که من ؛ نباید بهش اعتماد می‌کردم. من سفره‌ی دلم رو پیشش باز کردم؛ اون هیچ‌چیزی در مورد خودش به من نگفت. من حرف می‌زدم؛ اون گوش می‌کرد. بعد هم ازم جدا شد، بدون یک کلمه. دست ام انداخت. دقیقاً همون‌طوری که سوفیا هاکسلی باهام قطع رابطه کرد. هیچ‌کدوم‌مون حرفی از ازدواج نزدیم، اما من واقعاً فکر کردم مرد خودم رو پیدا کرده ام. «تو اون زن نیستی..» آخرین چیزی بود که انتظار شنیدنش رو داشتم.

به نقل از کتابراه

کس بی کس تویی،خدایا

داشتم می رفتم مسجد زرگر باشی،نذر مامان را ادا کنم.

.بهش گفتم:اجازه میدی دختر کوچولوت را با خودم ببرم ؟

گفت : نه.

وقتی برگشتم دیدم از دست دختر کوچولوش کلافه شده.

هم برای دختر کوچولو و هم برای خودش دلم سوخت.

برای دختر کوچولوش چون مادرش ام.اس داره.

برای خودش چون تو این شهر غریب است و به کسی اعتماد نمی کند.

خدایا !یار بی کسان باش.