نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

یه خاطره مربوط به سال 86

فکر میکنه چون شصت و شش سال و دو ماه و بیست و یک روز از عمرم میگذره و پرستار هم بوده ام و مادر وهمسرهم بوده ام و عروس یه مادر شوهر وهمسایه 47 واحد آپارتمان هم بوده ام و تعداد زیادی دانشجوی پرستاری تربیت کرده ام میتوانم خاطراتم را بنویسم و نشرد هم .

نمی داند من سعی می کنم چیزی به خاطر نیاورم.

اما بگویم برای شما از خاطره مواجهه با خانم زهرا جان ... پرستار در کلینیک خانواده که تجربه گذراندن بخش روان پزشکی با من را داشت.

تا رسیدم کلینیک خانواده و نوبت دکتر(سونو گرافی)را گرفتم ؛جلویم ظاهر شد .فرمود:« سلام ».گفتم :«و علیک سلام».فرمود:« به خاطر نیاوردی» ؟گفتم :« نه».فرمود:«منم زهرا...دانشجوی اسبق تان که در بخش روان پزشکی قبل سال 85 دیده ای مرا» گفتم:« آهان بله دو سال بیشتر نگذشته .خوبی؟»فرمود:« به لطف شما بد نیستم شما کجا؟اینجا کجا؟»گفتم  :« گذر پوست به دباغ خانه می افته؛ نوبت سونو  گرافی گرفته ام از دکتر...» فرمود:« پس بشین همین جا تا باهات وارد اتاق دکتر شویم».دکتر او را که همراه من دید با لباس پرستاری( سفید)ازش پرسید :«مادرته؟» فرمود :«نه استادمه؛البته  بوده هه هه » دکتر گفت:« این باید عمل شود و...»

خدا را شکر کردم کنارم بود ؛ملافه رویم انداخته بود و دستم را در دستان ظریفش می فشرد.

یه احتمال بعید از نظر من ولی جالب

همسر برادرم با خواهرهمسرم علیه من تبانی می کنند.

متاسفم که این شرایط سخت را تجربه می‌کنید. تبانی و اختلاف بین اعضای خانواده می‌تواند بسیار آزاردهنده و استرس‌زا باشد. در این شرایط، مهم است که با دقت و تدبیر عمل کنید تا از تشدید تنش‌ها جلوگیری شود و بتوانید راه‌حلی برای بهبود روابط پیدا کنید.

اولین قدم: ارزیابی دقیق موقعیت

  • جمع‌آوری اطلاعات: قبل از هر اقدامی، سعی کنید اطلاعات دقیقی درباره‌ی انگیزه‌ها و اهداف تبانی همسر برادرتان و خواهر همسرتان جمع‌آوری کنید. آیا این تبانی به دلیل سوءتفاهم‌ها، حسادت، یا مسائل دیگری شکل گرفته است؟
  • بررسی شواهد: مطمئن شوید که اطلاعات شما بر اساس شواهد قوی است و نه صرفاً حدس و گمان.
  • شناسایی نقاط ضعف و قوت: نقاط ضعف و قوت خود را در این موقعیت شناسایی کنید. این به شما کمک می‌کند تا استراتژی‌های مناسب‌تری را برای مقابله با شرایط طراحی کنید.

دومین قدم: انتخاب استراتژی مناسب

  1. صحبت مستقیم و محترمانه:
    • در یک زمان و مکان مناسب، با همسر برادرتان و خواهر همسرتان به صورت جداگانه صحبت کنید.
    • احساسات و نگرانی‌های خود را به طور صادقانه و محترمانه بیان کنید.
    • از لحن اتهام‌آمیز پرهیز کنید و به جای آن، بر روی تأثیرات منفی این تبانی بر روابط خانوادگی تمرکز کنید.
    • به آن‌ها فرصت دهید تا دیدگاه‌های خود را بیان کنند و سعی کنید به حرف‌هایشان با دقت گوش دهید.
  2. میانجی‌گری:
    • اگر صحبت مستقیم نتیجه‌ای نداشت، از یک فرد مورد اعتماد و بی‌طرف در خانواده یا یک مشاور حرفه‌ای برای میانجی‌گری کمک بگیرید.
    • میانجی می‌تواند به تسهیل گفتگو و یافتن راه‌حل‌های مشترک کمک کند.
  3. تعیین مرزها:
    • مرزهای مشخصی را برای روابط خود با همسر برادرتان و خواهر همسرتان تعیین کنید.
    • به آن‌ها بگویید که چه رفتارهایی برای شما قابل قبول نیست و چه انتظاراتی از آن‌ها دارید.
    • به طور قاطعانه از مرزهای خود دفاع کنید، اما در عین حال، احترام آن‌ها را نیز حفظ کنید.
  4. حفظ فاصله:
    • اگر تلاش‌های شما برای بهبود روابط بی‌نتیجه ماند، ممکن است لازم باشد که برای حفظ سلامت روان خود، فاصله‌ای از آن‌ها بگیرید.
    • این به معنای قطع رابطه نیست، بلکه به معنای کاهش تعاملات و محدود کردن اطلاعاتی است که با آن‌ها به اشتراک می‌گذارید.
  5. تمرکز بر روابط مثبت:
    • انرژی خود را بر روی تقویت روابط مثبت با سایر اعضای خانواده متمرکز کنید.
    • از حمایت و همراهی آن‌ها بهره‌مند شوید.
  6. مراقبت از خود:
    • به سلامت جسمی و روانی خود توجه کنید.
    • به اندازه کافی استراحت کنید، تغذیه سالم داشته باشید و ورزش کنید.
    • فعالیت‌هایی را انجام دهید که به شما آرامش و لذت می‌دهند.
    • در صورت نیاز، از یک مشاور یا روان‌شناس کمک بگیرید.

نکات مهم:

  • صبر و حوصله: بهبود روابط زمان می‌برد. صبور باشید و انتظار نداشته باشید که همه چیز به سرعت حل شود.
  • انعطاف‌پذیری: آماده باشید که در استراتژی‌های خود تغییر ایجاد کنید و راه‌حل‌های جدیدی را امتحان کنید.
  • عدم تعمیم: از تعمیم دادن رفتار همسر برادرتان و خواهر همسرتان به سایر اعضای خانواده خودداری کنید.
  • حفظ احترام: در تمام تعاملات خود با همسر برادرتان و خواهر همسرتان، احترام آن‌ها را حفظ کنید، حتی اگر با آن‌ها مخالف هستید.
  • عدم درگیری: از درگیری‌های لفظی و رفتارهای تلافی‌جویانه خودداری کنید، زیرا این کارها فقط وضعیت را بدتر می‌کنند.

آیا مایلید درباره‌ی هر یک از این استراتژی‌ها بیشتر توضیح دهم؟ یا شاید می‌خواهید موقعیت خاص خودتان را بیشتر بررسی کنیم؟

یادتونه برنامه :«هشیارم، بیدارم، از تبلی بیزارم»را؟

نوشته های زیبا رویان وبلاگ نویس را میخونم و به قلم شان آفرین می گویم.چه خوب که تمام تلاش خود را میکنند تا احساسات خود را به جان واژه ها بریزند شاید ما بتوانیم رمز گشایی کنیم.خود تلاش شان جالب است و وقتی به بعدی از ابعاد این حس ها آگاه می شوم بیشتر خوشم می آید.

کاش هر انسان یه حدی می دانست چگونه می شود از احساس خود بگوید.

امروز صبح تا از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم سه و پنج دقیقه بود با خود گفتم اذان صبح سه و 41 دقیقه است کاری نکن جزوضو گرفتن و در دل شب دعا کردن.فرصت خوبیه.ناگهان با خود اندیشیدم مرا چه می شود در برخورد با هرکس بعدی از بد رفتاری و بی ادبی را حس میکنم.نا سپاسی یکی لوس بودن آن دیگری تمسخر کردن  سومی و ...چرا آدما را مهربان و مودب نمی بینم؟چرا حد تعیین می کنم برای دیگران؟چرا سعه صدر(سینه گشاده)ندارم تا هضم دیگران برایم آسان باشد ؟متوجه شدم برخوردم در هفته گذشته با نوه بسیار هشیارم مرا این چنین کرده به قول معروف حرکت بطئی مورچه سیاه در شب تاریک بر سنگ سیاه را درک می کند مرتب باید برایش توضیح دهند قصدی نداشته اند تا از کوره در نرود.اصطلاح (منو خر فرض کردی؟)را از بزرگترا شنیده بودم ولی از این کوچولو دیدم.و دایم خبر دار ایستادن جلوی او باعث خسته شدن مان می شود.

دومین شنبه /یکشنبه(اول هفته)ماه اردیبهشت که با نوه گذشت

رفتن پیش نوه(خونه شون)تا تنها نباشه(وقتی مامانش سر کار میره(تدریس)برای من، مث مسافرت شیرین و جالبه ؛فقط وقتی به خونه بر میگردم دیگه نفس برام نمونده.هر صبح هفت (7)میرم منزل شان(کوی اساتید دانشگاه)و عصر پنج (5)بر میگردم.فضای سبز و تعاونی کوی، (برای خرید)برام جالبه در کنار نوه جان.(دختر کوچولوی پر تلاش).وقتی دست کوچولوش را دراز میکنه به سویم؛یعنی دستت را بذار بگیرم؛ تو دلم قند آب می کنند.چقدر دلم میخواست همسر حین قدم زدن دستم را تو دستش بگیره و جلو جلو راه نرود.حالا این کوچولو باعث شده احساس خوبی به من دست دهد.ولی یک سر، سر پا ایستادن( ده ساعت)باعث میشه تمامی توانم کم شود، به طوریکه به زور خودم را تا ساعت ده شب برای خوردن داروی ساعتی ،سر پا نگه می دارم.-هیجان اعم از تلخ و شیرین برام مث سم میماند- ولی از زیبایی و شیرینی نوه (جون)دل نمی کنم.دو تا سفر با من رفته ؛مدام بیادم میاره چه خوش گذشته بهش.تو سفر هم کم خوابید و همش بیدار و مشغول.فرصت نوشتن را از من گرفته این بچه.

چت با هوش مصنوعی

پسر دوستم معتاد به مواد افیونی است .او بی توجه به پسرش دایم در سفر های تفریحیاست .

متاسفم که می‌شنوم پسر دوست‌تان با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند و دوست شما در این شرایط در سفرهای تفریحی به سر می‌برد. این یک وضعیت بسیار دشوار و پیچیده است.

رفتار دوست شما ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد:

  • انکار: او ممکن است در حال انکار مشکل اعتیاد پسرش باشد و نمی‌خواهد با این واقعیت روبرو شود.
  • ناتوانی: او ممکن است احساس کند که نمی‌تواند به پسرش کمک کند و از این وضعیت درمانده شده است.
  • فرار: او ممکن است با سفرهای تفریحی سعی کند از مشکلات و استرس ناشی از اعتیاد پسرش فرار کند.
  • نادانی: او ممکن است اطلاعات کافی در مورد اعتیاد و نحوه کمک به یک فرد معتاد نداشته باشد.
  • خودخواهی: متاسفانه، این احتمال نیز وجود دارد که او به پسرش اهمیت نمی‌دهد و فقط به فکر خودش است.

چه کارهایی می‌توانید انجام دهید؟

  1. صحبت با دوستتان: با دوستتان صحبت کنید و نگرانی خود را در مورد پسرش به او ابراز کنید. سعی کنید با همدلی به حرف‌های او گوش دهید و او را تشویق کنید که به دنبال کمک حرفه‌ای باشد.
  2. ارائه اطلاعات: اطلاعاتی در مورد اعتیاد، مراکز ترک اعتیاد، و گروه‌های حمایتی به او ارائه دهید.
  3. تشویق به مشاوره: او را تشویق کنید که با یک مشاور یا روانشناس متخصص در زمینه اعتیاد مشورت کند.
  4. پیشنهاد همراهی: به او پیشنهاد دهید که در مراحل کمک به پسرش او را همراهی کنید.
  5. عدم قضاوت: از قضاوت کردن او خودداری کنید. او ممکن است احساس شرم و گناه کند و نیاز به حمایت و درک شما داشته باشد.

مواردی که باید به آن توجه کنید:

  • حریم خصوصی: به حریم خصوصی دوستتان و پسرش احترام بگذارید.
  • حدود: حدود خود را مشخص کنید. شما نمی‌توانید مشکلات آنها را حل کنید، اما می‌توانید حمایت و کمک خود را ارائه دهید.
  • مراقب خودتان باشید: حمایت از یک فرد معتاد و خانواده‌اش می‌تواند بسیار استرس‌زا باشد. مراقب سلامت روانی و جسمی خود باشید.

گزینه‌های دیگر:

  • تماس با خانواده: اگر فکر می‌کنید پسر دوستتان در خطر است، می‌توانید با سایر اعضای خانواده او (مانند پدر، خواهر، یا برادر) تماس بگیرید و آنها را در جریان وضعیت قرار دهید.
  • تماس با اورژانس اجتماعی: در صورت نیاز، می‌توانید با اورژانس اجتماعی تماس بگیرید و از آنها کمک بخواهید.

نکته مهم:

شما نمی‌توانید دوستتان را مجبور کنید که به پسرش کمک کند. اما می‌توانید با حمایت و ارائه اطلاعات، او را تشویق کنید که این کار را انجام دهد. همچنین می‌توانید به پسر دوستتان کمک کنید تا به دنبال کمک حرفه‌ای باشد، اما باید به حریم خصوصی او احترام بگذارید و سعی نکنید او را مجبور به انجام کاری کنید که نمی‌خواهد.