نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

موی زن،روی زن،آبروی زن

کتابای شعر ایرج میرزا در بازار کمیاب یا نایاب شده(دیدگاه ایشان به زن).

شعر خلقت زن از رهی معیری در محاق است،(با افکار او پیرامون زن چقدر اشنایید؟)؟

شعر سعدی :«اگر کار جهان امید و آز است همه کس را براین هر دو نیاز است.»را در نظر داشته باشید.

«زنی گفتند ،مردی گفتند » ،تکیه کلام مادر بزرکای قدیمی بود.

وبلاگ های دخترکان،یا بانوان  محل تردد نامحرم ها یی گردیده‌اند ،که....

جالبه که روزی نمی کذرد که من توجهم به این موضوع(جنسیت),,جلب نشود (به هر طریقی.).

دیروز پنج جلد کتاب برای نوه جان از یه کتابفروش زن خریدم که بساط خود را جلوی یه بانک پهن کرده بود و محبوب کارکنان بانک بود.

امروز زنی مرا دید که میوه در دست به سوی خانه می روم ،بوق زد و فرمود :«بیا بالا برسونم ات،بار سنگینی داری حمل می کنی».

خانم مامایی در همسایگی مونه که شوهرش او را ترک کرده،و او به تنهایی  پسرش را در بیمارستان روان بستری کرده .

نسرین جون (خانم مسن ۷۲ ساله)به آزمایشگاه زنگ زده بود نمونه گیر ازمایشگاه بیاد خونه شون ،نمونه خون از شوهرش بگیره ، ببره آزمایشگاه مرکزی شهر.

خانم رئیس پرستاری بیمارستان ،که برنامه کار پرسنل پرستاری را می‌نویسه ،با همه جور سلیقه کنار میاد.

مادرا مون،خواهرامون،عمه هامون ،خوش موقع میان به کمک مون.

باز بخونید و بنویسید از زن ،مو،رو

عجبا


اقتصاد 100- روز گذشته رئیس پلیس راهور فراجا با انتقاد از کیفیت و ایمنی خودروها گفت: «اکنون به ازای هر ساعت تقریبا دو نفر بر اثر تصادف جان خود را از دست می‌دهد و به ازای هر ساعت ۲۵ نفر مجروح هم داریم. تصادفات بحثی جدی است که در همه جای دنیا، چه کشورهای پر درآمد چه کم درآمد به آن توجه دارند و در کشور ما هفت درصد از تولید ناخالص ملی صرف تصادفات می‌شود.» البته که عمر دست خداوند است اما می‌توان یک تصادف سنگین را هم پشت سر گذاشت و از آن جان سالم بدر برد؛ مانند اتفاقی که چند روز قبل برای چیرو ایموبیله مهاجم تیم لاتزیو رخ داد.

خودروی ایمنی که در یک تصادف وحشتناک جان فوتبالیست مطرح را نجات داد !

به گزارش گروه اقتصاد ورزش، ایموبیله که طی سالیان اخیر همواره یکی از بهترین گلزنان سری آ ایتالیا بوده، بازوبند کاپیتانی لاتزیو را هم بر بازو می‌بندد و حتی با وجود افت نسبی در فصل جاری هنوز هم یکی از بازیکنان مهم تیم مائوریتزیو ساری است. تیمی که نتایج بسیار خوبی در این فصل گرفته و با حضور در رتبه دوم جدول، از شانس بسیار بالایی برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان سال آینده برخوردار است. اما در همین روزهای حساس انتهای فصل، آنها به مدت حدودا ۲ هفته ایموبیله را در اختیار ندارند چرا که این ملی پوش ایتالیایی یکشنبه صبح یک سانحه تصادف را با خودروی شخصی‌اش تجربه کرد. در لحظات اولیه انتشار این خبر و با مشاهده عکس‌های لندروور ایموبیله، هواداران فوتبال بسیار نگران سلامتی این بازیکن شدند. به خصوص که دو دختر وی هم در خودرو حاضر بودند و شدت تصادف به قدری سنگین بود که قطار شهری‌ای که با لندروور برخورد کرده بود، از ریل خارج شد و از قسمت جلویی ماشین هم تقریبا چیزی نمانده بود.

اما ایموبیله با تنها چند شکستگی مختصر به بیمارستان منتقل شد و نه اتفاقی برای فرزندان وی رخ داد و نه راننده تراموا. وقتی که رئیس پلیس راهور از فوت دو نفر به ازای هر ساعت در تصادفات خبر می‌دهد، یعنی اگر چنین تصادف سنگینی مانند آنچه که برای ایموبیله پیش آمد در ایران اتفاق می‌افتاد، قطعا تلفات جانی به همراه می‌داشت. خودروی SUV ایموبیله که در کشور ما آن را در دسته خودروهای «شاسی بلند» طبقه بندی می‌کنند، لندروور ساخت انگلیس است که مدل ۲۰۲۳ آن بسته به تریم و آپشن‌هایش از ۴۶ هزار دلار آغاز می‌شود و در فول‌ترین حالت ممکن به ۲۱۳ هزار دلار می‌رسد. قطعا ایموبیله با حقوق دریافتی سالیانه ۷.۴ میلیون یورو، توانایی خرید گران‌ترین مدل لندروور را دارد اما مسئله همینجاست که اگر کسی یک فوتبالیست سرشناس با دریافتی نجومی هم نباشد، بازهم می‌تواند بیسیک‌ترین مدل خودروی خود را انتخاب کند و حداقل شانس‌اش برای زنده ماندن در تصادفات را افزایش دهد چرا که این اتومبیل‌ها اگر در امکانات و طراحی با یکدیگر متفاوت باشند، حداقل از لحاظ ایمنی مشابه یکدیگر هستند و جان آدمیزاد به راحتی داخل آن از بین نمی‌رود. امیدواریم روزی برسد که این عدم دسترسی آسان به استانداردهای روز و تکنولوژِی باعث نشود که حتی صدای مسئولان هم بلند شده و افراد بی شماری با عزیزانشان وداع کنند

زونا گرفته

طفلکی ،مبتلا به زونا شده.درد شدیدی را متحمل میشه.پردنیزولون ۵ میلی گرم(هر شش ساعت) ،سِفکسیم «mg ۴۰۰»چهارصد( روزانه) و آسیکلو ویر (mg ۴۰۰)هر (شش ساعت) و استامینوفن ـ کدئین هر( هشت ساعت), برایش تجویز شده ؛ و پرستاری  کردن دقیق،نوشیدن مایعات فراوان،استراحت،هم توصیه شده است.

از دیگر علائم اش  تب ،بی حالی و خستگی(علاوه بر درد شدید)

سمت چپ صورت(پیشانی و چشم چپ)،درد عمقی جمجمه و چشم چپ،(دردی دیوانه کننده)تاب و توانش را گرفته.امروز بعد از ده روز کمی تا قسمتی بهتره.(همش درمان ها متمرکز بر چشم چپ بود ،نگو زونا عامل اصلی بوده).

آخه مرد!،به تو میگم روزه نگیر،میگه :«بهانه خوبیه , آدم لاغر شود»،میگم :« نیت روزه مهم تر از خود روزه است ،» محض عبادت روزه میگیرند نه برای لاغرشدن،خَسِرَ الدنیا و العُقبی میشی مرد!یا از من پنهان می‌کنه یا عادتیه که نمیشه از سرش انداخت میخواد من متوجه عاداتش نَشَم.

(عِرضِ خود می بری و زحمت ما میداری).

با من در یه خونه است  ،ولی به ساز خودش می ر قصه،بهش میگم :«به این نمیشه گفت :زندگی».

دیروز حین برگشتن از آزمایشگاه ، با خدا مناجات می کردم«خدایا گناه داره،رحم اش کن،درد شدیدی داره متحمل میشه،می ترسم عنان صبر از دست بدهد».

امروز صبح گفت :«بهترم،درد سبک شده»,خدا را شکر می کنم.

ده روز رنج کشید،یکی باید مانعش شود،شاید کمی به خودش استراحت دهد.اسم اختلال روانی اش «بلوغ افراطی» است.همواره مشغوله ،کار برای خودش جور می کنه،بیکاری احتمالا باعث احساس گناه در او میشه،فیلم دوست داره تماشا کنه ،آهسته و پیوسته در حرکت است.

کاش زندگی خوبی داشته باشد.جالبه که دلتنگ بچه ها میشه،عشق ورزیدنش به نوه هاش دیدنیه.کاش خدا، دعاهای منو، در حقش مستجاب کنه،چون نگرانی برای من سَم است.گاهی تماشایی به نظر می رسد،زیبایی چهره اش را از پدر و مادرش، توآَمان به ارث برده،با این وجود خودش را شایسته حلوا حلوا شدن نمی دونه،حق خودش را می شناسه،گاهی با تلخ ترین کلمات ،آزارش داده ام ،خدا منو ببخشد.

موضوع نوشتن

بنویسیم حتی اگر فعل و فاعل جا به جا میشه.قلم (کیبورد)در دست ،بدون تفکر هر آن چه خودش را به ما تحمیل می کنه،روی کاغذ(صفحه)،منتقل کنیم،

هراس نداشته باشیم که حیثیت و آبرومان از دست می رود،زیرا  این وسواس در نوشتن،  مانع برون  ریزی هیجانی می شود.متوجه هستم که نوع قضاوت ها موجب  پشیمان  شدن می شود و اگر لب فرو می بندیم به خاطر مراقبت از خود است.

قصه درمانی را سرچ کنید و بخوانید تا متوجه شویدخواندن و شنیدن  قصه زندگی ها تا چه حد درمانی بوده است.

نحوه تعریف کردن قصه های زندگی تان ،در جذب خوانندگان موثر است ولی موضوع قصه ها هم مهم است .

اگر بدانید دوست تان دارم و قصه زندگی تان را پیگیری می کنم،میل به نوشتن پیدا می کنید؟

کاش همه با سواد بودند ،کاش همه امکانات داشتند،کاش گوش ها برای شنیدن آمادگی داشت.


پی نوشت (۱):درشت بنویسید:« گوش   اگر گوش تو  و ناله اگر ناله من ،آنچه البته به جایی نرسد فریاد است«

دوست داشتنی بودن

چی میشه یکی را اینقدر دوست دارند که هزاران نفر لایک اش می کنند یا ده ها کامنت برای نوشته هایش میذارن؟

ویکی را نیم نگاهش هم نمی کنند؟

اگر دستم رسد بر چرخ گردون

ازو پُرسم که آن چین است و این چون؟

یکی چون  مجرد ه.

یکی چون خوشگله .

یکی چون واقعا هنرمنده.

یکی چون بی ریا (خاکی) و بی ادعاست.

یکی چون بذله گوست .

یکی  چون متواضعه.

یکی چون به روزه.

یکی چون صادقه.

یکی چون  مدیریتش خوبه،

یکی چون ارتباط برقرار میکنه.

یکی چون انرژی مثبت می پراکن ه(د).

غبطه  میخورم به حال کسانی که عزیزن  و محترم شمرده میشن و محبوبیت دارند.

جالبه بدونید من در بچگی با مزه جلوه میکردم گرچه خوشگل قلمداد نمی شدم.

بعد ها تو مدرسه کسانی پیدا می شدند قبول کنند، دوستم داشته باشند.

وقتی ازدواج کردم ،آرزو می کردم پرستیده شوم،ولی...

حالا دیگه آردم را بیخته ام و غربیلم را آویخته ام .

اما نمی بایست فراموش کنم،

«چون معما حل شود،آسان شود»