نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

جمع آوری سگ ها از پارک محله

امروز که  داشتم قدم می زدم ؛    چشمم افتاد به کناره جدول.سگی سیاه  دراز کشیده بود .بی آزار ، سرش را رو دستاش گذاشته بود و انگار غم عالم تو دلش خونه کرده . دیدم مردی به سویش آمد و دو  تا دونه  کوکتل(سوسیس آلمانی)  ، جلویش گذاشت.امتحان کرد و نخورد و بلند شد ؛  رفت جایی دیگر خوابید .به آن مرد گفتم 

: <<ادویه جات دارد،   برای حیوانات مناسب نیست>>.

گفت : 

<< دلم برایش می سوزد هفت -هشت تا بودند ؛رنگ وارنگ ،جست و خیز کنان در چمنها از پی همدیگر می دویدند   ؛  یه از خدا ی خبر گزارش داده که آلودگی دارند ،امنیت نداریم بیایید جمع شان کنید .گویا جمع شان کرده اند برده اند خارج شهر محل نگه داری سگ های ولگرد (متعلق به شهرداری).>>

سری به حالت تاسف تکان داد و ادامه داد:<< امکان نگه داری ازش را ندارم وگرنه با خود می بردمش .گناه داره  ؛ تنها شده.>>

آخر شد

آن پریشانیِ شب‌هایِ دراز و غمِ دل


                                                                                      همه در سایهٔ گیسویِ نگار آخر شد


- شب سمور گذشت و لب تنور گذشت


- دنیا همیشه یه جور نمیمونه


دختر کوچولوی دهه هشتادی شون (ته تغاری)عروس شد.

دیشب به صرف شربت و شیرینی دخترشان را به عقد جوان همسایه (دوست قدیم)در آوردند.

اگر بار گران بودیم رفتیم

همسایه مون همسر دکتر طاهری با دو فرزند هجده و هشت ساله از همسایگی مون رفتند.رو در خونه یه برگه چسبونده که روش با هط خوش نوشته :«اگر بار گران بودیم ,رفتیم.)

افتادم به گریه.چون بهتر از این زن و دو بچه اش همسایه نداشته ام.همسرش در جنوب پزشک بود و هر چند وقت یکبار یک هفته می آمد اینجا.در واقع با دو فرزندش و خانواده مهربان خواهرش بود و من از او جز ادب ،مهربانی ،صفا و صمیمیت چیزی ندیدم.خدا به همراهش.

می دیدم رفت و اومد به خونه اش این روزا بیشتر شده ولی باورم نمی شد یه روز بیام و ببینم« جا تره و بچه نیست.».

ماه عسل

دخترک تازه ازدواج کرده خوشحاله، چون پسرک ِ  عاشق به هر دری می زنه تا خوشحالش کنه.دخترک یا خودش میگه:« نکنه بد عادتم کنه.یعنی تا کی عاشق میمونه؟اگر عادت کردم و عشقش ته کشید چطوری زندگی از سر گیرم ؟».

به سرش می زنه پسرک را آگاه کنه دزد ناشی به کاهدون می زنه.

اشتباه می کنه.

باید آویزه گوشش کنه ،«حالی خوش باش عمر بر باد مکن»خیام را

کلیپ ساخته

توی کلیپش میگه:« دیوانه شدم از بس گفتم هر بچه گربه تنهایی  ،بی مادر نیست.مادرش رفته خوردنی پیدا کنه بر می گرده ،می بینه بچش نیست.حالا اینا به کنار.ازمن هشصد در صد تخفیف برای معاینه اش می خواهید .اونم به کنار چون هنوز دفع نمی داند و گرما لازم دارد و شیر مخصوص خودش را ،میمیرد لطف کنید به اینا لطف نکنید.

حالا من ملا لغتی اومدم براش نوشتم بگو

:«زبونم مو در آورد از بس گفتم هر....ولی کو گوش شنوا؟آخرش هم بگو :«مادر گربه میاد می بینه جا تره و بچش نیست».

البته که فرقی نمی کنه  ایشان چگونه بگوید.

محترمین ،عزیزان!هر بچه گربه تنها بی مادر نیست از جا برش ندارید مادرش برگرده ببینه بچه اش نیست افسرده میشه.