نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

عید اومد بهار اومد ...

چه سال هایی عید را دیده ام.

این 67 مین  بهار است که من شاهد آن بوده ام.

سال سی وهشت( 38)تو قنداق در حالی که یک ماه و چند روز داشته ام.سال سی و نه(39)در حالی که چهار دست و پا تا وسط سفره هفت سین پیشروی می کرده امو سال چهل(40)در حالیک داشته ام به برادرم که مشغول شیر خوردن از مامانم بوده حسادت می کرده امو سال چهل و یک(41)در حالیک با خواهر دو سال بزرگتر از خودم در حال رقابت بوده ام و سال چهل و دو (42)در حالیک با داداش دو سال کوچکتر از خود و خواهر دو سال بزرگتر از خود و مامان و بابا و دو تا داداش اول و دوم رفته بودیم تو باغ پسر عمه بابا تو آلاچیقو سال چهل و سه..........


صد سال به این سالها

امروز اولین دوشنبه سال 1404 و چهارم فروردین ماه است.1404.04.04