نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

لوپوس

لوپوس منتشر یا لوپوس اریتماتوس سیستمیک (به انگلیسی: Systemic Lupus Erythematosus ) در پزشکی با علامت اختصاری SLE گونه‌ای از انواع بیماری‌های خود ایمنی است که در آن سیستم دفاعی بدن، علیه ارگان‌ها و بافت‌های پیوندی خودی عمل کرده و به‌آن‌ها آسیب می‌رساند. زنان در مقابل این بیماری ده‌برابر بیشتر از مردان آسیب‌پذیرند.

زهرا ... ،دانشحوی پرستاری ،شاگرد اول کلاس شون ، با من اومد کار آموزی بخش روان و من ازش سوآل کردم ،:« چرا دستات زخمه ؟».

گفت  :«لوپوس دارم.» - «حیف از تو زهرا»

پاییز

تو ضرب المثل ها یکی هم: «جوجه ها را آخر پاییز میشمرند»دیدم.

شنیدم ،عمه بزرگم به مامانم میگفت ،:«شاهنامه اخرش خوشه».

خیلی مایل بودم بدانم چطوری به ذهن آدما می رسه جایگاه یه بیت شعر ،یه ضرب المثل را بشناسند و بکار ببرند

شگرد یه دختر کم سواد

دختره دیابت نوع یک داشت . مامانش بهش میگه میتونی دوست پسر داشته باشی.چون احتمال میداد قبل از رسیدن به سن ۲۵ سالگی بمیره.نمیخواست بچه اش ناکام از دنیا بره.

پسره با موتور می بردش گردش تا اینکه...

دختره گفت فهمیدم مامان راهنمایی اش ،چاه نمایی بوده ،خودمو نجات دادم.قبل از اینکه...

گفت وقتی تصمیم گرفتم ادامه ندم،پسره اقدام به خود زنی کرد.من در اون لحظه به ذهنم رسید غش دیابتیک مصنوعی کنم شاید باعث شد موثر واقع شود،رهایی یافتم،منو ترک کرد در صورتیکه ادعا می کرد دوستم دارد،عجب اشتباهی کرده بودم.


سوژه نوشتن

در وبلاگ دوست ِ  دوستم خواندم،«آمار افراد دچار مشکل روان هر روز بالاتر میره».

اوایل تو بخش روانپزشکی می دیدم کسانی را بستری می کنند که حال شون خیلی هم خوبه فقط یکی دوتا مشکل داشته اند از خانم دکترروانپزشک سوآل کردم خانم دکتر!این چش بود شما تشخیص دادید بهتره بستری بشه؟فرمودند:«مادرش به عذاب است از بس ...»،لذا برای آرامش او و بنا به درخواست او ترجیح دادیم مدتی را در بخش بماند و فقط به اجازه مادرش مرخص شود.حالا ولخرجی ،بی مبالاتی جنسی،یا...

در منبعی خوندم اُفتِ عملکرد شغلی،اجتماعی ،تحصیلی باعث بستری شدن بیماران است.

یه روز از روان شناس بخش  سوآل کردم افت عملکرد این بیمار چگونه بوده؟مثال زدند این مرد کار میکنه ولی مث اسب عصاری،دور خودش میچرخد ،حاصلی نداره ،در امدی پیدا نمی کند در مقایسه با اونکه ...

میخوام بگم چقدر راحت ما می نویسیم «آمار افراد دچار مشکل روان هر روز بالاتر میره».

آیا بخش های روانپزشکی با ظرفیت محدود آماده اند هر آن  افراد با بر چسب مشکل روان را بستری کنند یا...؟

بستری شدن در بخش روان که موبایلت را بگیرند برای نوجوان های بستری خیلی سخت بود یعنی ارتباطی را که خانواده راضی نیست برقرار باشد ،کات کنند.

دختری بستری بود در بخش روانپزشکی که موهاشو خودش با قیچی به طور نامنظم چیده بود. با این استدلال :«که اگر این مو باعث و بانی تذکر گرفتن است، من نخواستمش».

خانمی ۴۵ ساله را در بخش بستری کرده بودند که خانواده ثروتمند و منصفی داشت پدرش یک خانه وسیع برایش خریده بود و یک راننده -مستخدم هم به نام مرتضی ،تا برایش خرید کند .عاقبت هم زن مرتضی طاقت نیاورد و با همکاری مرتضی او را راهی دیار عدم کردند.

پی نوشت:

«اُفت عملکرد یک زن خانه دار ،غذاش سوخته بود،دومین زن خانه دار ،غذا پخته بود ولی قابل خوردن نبود،خب برای خودمان هم پیش میاد ،یعنی چند مرتبه؟در هفته؟در ماه؟درسال؟افت عملکرد تحصیلی یه دانشجو ،مدرک تحصیلی اش را نتوانسته به دست آورد ،صرف نظر از ناسازگاری استاداش،چرا و به چه دلیل بر مشکلات فائق نیامده؟


یه مسافر کوچولو

سفرکردم که از یادم بری دیدم نمیشه

اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه

همیشه سفر کردن را دوست داشته ام ولی حالا دیگه سختم هست.


سفر من از ساعت ۱۱،۳۰صبح دیروز شروع شد و ساعت پنج به مقصد رسیدیم.اولین سفر  راه دور در ۶۴ سالگی ام بود.خیلی خسته شدم از نشستن تو ماشین.(مقصد تهران)

دیشب تو خونه پسرم ، ساعت ۲۲ خوابیده ام.دردای بدن و دستم شاید  ناشی از یکجا نشستن یا رو انداز نداشتن بوده یا شیمی بدن ،نمی دانم ولی انگار وضعیت روانم از همین اولش خوبه.

خیلی ناگهانی قصد کردم و درنتیجه با کمترین آمادگی.

گرچه خونه فرزند دومم است ولی ،«من خونه ام رو میخوام.»

آخه اینجا نمیشه راحت بود،

ولی یه عده تو تهران از اومدن من خوشحالند(فامیل همسر).