-
حادثه ای که به خیر گذشت
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1402 06:09
نوه جون(پسر)ده ساله عاشق رانندگی( دوچرخه)تند است.دوچرخه اش را از بس تو چاله و چوله انداخته پیچ و مهره هاش شل شده یا گم شده.آخَر هم از آنچه می ترسیدم سرم اومد.خدا را شکر خطر از سرش گذشته ، ولی مجبور شدم ۲۴ ساعت مراقبش باشم وتحت نظر داشته باشم اش. آخه بچه!چه لذتی میبری تند و بی مُحابا بِرانی؟ دیروز ازصبح تا هشت شب در...
-
زرنگی
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1402 13:02
بعضی ها ادعا دارند زرنگ اند. این ادعا شان باعث خشم دوست یا دوستان شان میشه. آیا برای شما هم پیش اومده کسی به خود بنازد که زرنگی کرده؟ مادرم خدا بیامرزد او را، گاهی برام تعریف می کرد از کسانی که در مهمانی ناهار زرنگی می کنند . خشمش ازین بابت زیاد بود، به اندازه خشم لک لک در مهمانی( روباه و لک لک). لک لک را ،روباه در...
-
زرنگی
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1402 12:46
بعضی ها ادعا دارند زرنگ اند.این ادعا شان باعث خشم دوست شان میشه.برای شما پیش اومده کسی به خود بنازد که زرنگی کرده؟ مادرم خدا لیانرزد او را گاهی برام تعریف می کرد از کسانی که در مهمانی ناهار زرنگی می کنند .خشمش ازین بابت زیاد بود به اندازه خشم لک لک در مهمانی روباه و لک لک. لک لک را روباه در گذر ملاقات کرد او را به...
-
وبلاگ خوانی
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1402 07:24
یکی از تفریحات من خواندن است .شاید وقتی یازده ساله بودم قصه های کوتاه برای بچه ها از مجله بزرگترا بود و بعد کتاب هایی که به دستم می رسید و بعد تر کتاب هایی که در کتابخانه مرکزی کودکان (کانون)بود و بعد تر کتاب هایی که خودم می خریدم و از سال هشتاد و دو وبلاگ هایی که به روز شود .امروز اسم <<خاله اشرف >>را سرچ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1402 09:30
هفته ای که گذشت پر بود از اتفاقات خوب. شنبه گذشته درباره برخورد صحیح با لجبازی کودکان مطالعه داشتم تا اینکه ساعت یازده صبح زنگ تلفن به صدا در آمد .از آن ور خط صدا نازک و دخترانه ای گفت زن عمو منزل هستید من بیام اونجا؟که گفتم بعله خانوم دانشجو روان شناسی( برادرزاده همسر)آمدند.ناهار مهمان ما بودند تا ساعت پنج عصر که از...
-
تربیت فرزند
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1402 20:17
یه روز رفتم دبستان پسر دومی ام.وقتی در کلاس دوم بود.از مدیر اجازه خواستم با خانم معلم اش صحبت کنم که در هماهنگی با ایشون چه کمکی میشه بکنم.اجازه فرمودند.وقتی از خانم معلمش سوآل کردم درسش چطوره؟و چگونه مادری باشم به عنوان والد؟فرمود اتفاقا خوشحالم کردی خودت را نشونم دادی.میخوام سوآل کنم در تربیت این فرزندت چه نکاتی را...
-
توضیح دادنم بد نیستا
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1402 19:28
یه روز به همسر جان گفتم خوش به حال اون خانومایی که در محل کار باهات مواجه میشن معطر و مرتب و تمیز و اتوکشیده و مودب.وقتی پات میرسد به خونه خسته و هلاک و عصبی.کافیه اهل خانه دست از پا خطا کنند لبریز از فشار های کار...بی رودربایستی هر جور راحتی با ما رفتار می کنی ،اصلا از کجا معلوم ما اولویت اول شما باشیم؟ گفت این است...
-
سرت را بذار رو شونه هام
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1402 18:06
چند نفر را می شناسید که اجازه بدن سَرِ تون را بذارید رو شونه شون؟ به پسرم میگم اون شعره را برام بخون ،که میگه سرت رو بذار رو شونه هام خوابت بگیره. میگه:« آهان :«سرتو بذار روشونه هام خوابت بگیره جا خالی بدم بخوری زمین حال ات بگیره»را میگی؟ میگم مگه خواننده نخونده« شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم؟
-
درخواستی
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1402 10:18
: رضوان جان ! "در مورد کندن پوست کنار انگشت شصت چیزی میدونید"؟ : عزیز نازنینم بعضی ها از شدت اضطراب با دندان ، پوست کنار انگشت خود را می جوند. : رضوان جان ! "سر فرصت یک پست در مورد دل گرفتگی بذار . این روزها من بدجور دلم می گیره ..." : "آخی ، دل که میگیره از احساس اندوه است. و کم نیستند عواملی...
-
یه جمعه اردیبهشتی
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1402 07:04
سومین جمعه است که اردیبهشت به خود دیده،دوتا دیگه هم هست .هر جمعه من مهمانم به خوردن صبحانه در پارک محله(حلیم شیر و نان بربری تازه).در نزدیکی میز صبحانه ما ،در زمین ورزش ، آقایون هفده نفر ارتشی باز نشسته ،ورزش صبحگاهی می کنند ،مربی ورزش شان با صدای قاطع و مردانه اش می شمارد و صدای او در پارک طنین انداز می شود .تلاش من...
-
چربی چینی از تن
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1402 16:20
فردا در مسجد ...مراسم هفتمین روز در گذشت آرمین است.او فقط چهل سال داشت و چون نمیخواست دو فرزندش دارای پدری چک و چیویل باشند تن مبارک را به دست جراح سپرد تا برازنده تر به نظر برسد فردا دو فرزندش درب مسجد می ایستند تا از همکاران و دوستانش که برای عرض تسلیت آمده اند تشکر کرده و بگویند ،بقای عمر شما
-
قهرمان امیرحسین
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1402 15:38
خودش تعریف می کردظهر گرما بود من و همسرم و دخترم و (دختر خاله اش،,مرجان)با ماشین پیکان ۵۶ مون داشتیم از خیابون دیوان بیگی رد می شدیم که دیدم از روبرو یه ماشین لوکس ارام آرام به من نزدیک می شود و انگار عجله ای ندارد ولی به کاری مشغول است ،آری سرنشینان آن دارند به زنی که چسبیده به دیوار خانه های خیابان راه میرود چیزی می...
-
نقش خلبان شهید شیرودی
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1402 14:52
ارتفاعات سختگذر بازی دراز با قلههای بلند و شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است. این ارتفاعات به مثابه عرضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین _ گیلان غرب_ سرپل ذهاب واقع شدهاست و برمنطقه تسلط کامل دارد. نیروهای عراقی در روزهای آغازین جنگ ،از بازی دراز برای دیده بانی...
-
بازگشت به روزهای گذشته
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1402 08:23
از آرشیو وبلاگ ها اردیبهشت ماه هاشون را خوندم جالب بود موفقیت هاشون
-
هدف پیاده روی صبحگاهی
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1402 11:57
امروز بعد از چند روز خونه موندن رفتم پیاده روی صبحگاهی و سر راه نان سنگک خریدم برای پسر جوان و زیبایم که از تهران مهمان خانواده خودش شده. سر راه زنی را دیدم با سگ پاکوتاه سیاه رنگش.گفتم خانوم سگ را افسار ببندید.ممکنه بدود جلوی موتور سوار و آسیب ببیند .بماند که در دلش وا شد و نیم ساعتی از نامهربانی ها گفت و از وفای...
-
نشانه کنجکاوی
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1402 09:20
درباره اش کنجکاوه ،به همین دلیل دایم درباره اش حرف می زند.
-
ورود به اجتماع(آغاز اجتماعی شدنم.)
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1402 06:23
کلاس اول ، مدرسه ام به فاصله کوتاهی از خانه بود کیف به دست با خواهر دنیا دیده ام می رفتم مدرسه . راه مدرسه فقط توقف دم بقالی برای خرید خوراکی و لوازم التحریر میکردم. تو مدرسه فقط تو کلاس و حیاط با بچه ها ارتباط داشتم. کلاس دوم دبستان دیدن همکلاسی متفاوتم ، نادره و زمین بازی، سر سره و پرش در جمع همقدی هام.به خوبی با من...
-
رفتن و رفتن و رفتن
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1402 19:43
امروز یکی از دوستای خوبم از من قطع امید کرد و برای همیشه از من خداحافظی کرد.بدون هیچ مقدمه گفت : دریغ ازتمام لحظه هایی که گذشت. ومن حدس زدم منظورش این بوده که: دریغ از همه وقت هایی که صرف شد. دریغ از همه انرژی هایی که گذاشته شد. دریغ از همه امید هایی که بسته شد. دریغ از همه انعطاف هایی که به خرج داده شد. دریغ از همه...
-
خود انتقادی
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1402 08:38
خود انتقادی به ارزیابی فرد از خود اشاره دارد و شامل چگونگی ارزیابی فرد از خود است. انتقاد از خود در روانشناسی اغلب به عنوان اختلال هویتی و یک ویژگی منفی یاد شده است. خودانتقادی چیست؟ آیا احساس میکنید نسبت به خودتان انتقادگر هستید؟ آیا به خودتان چنین جملات ناخوشایندی میگویید؟ «وای خدایا، تو چقدر احمقی!»، «این چه...
-
حتی اگر مردی ،گریه کن
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1402 09:01
یه داستان میگم گریه کنید ، حتی اگر مرد هستید ، چرا که گریه کردن ، نشانه قوی بودن و خردمند بودنه در واقع اگر افراد دیگر، مثل شما ، احساساتی قوی داشتند ، کمتر شاهد تراژدی هایی در جامعه بودیم. این باور قدیمی که گریه نشانه ضعف مرد است ، را کنار بگذارید ، شما ضعیف نیستید ، احساسات قوی دارید ،که به گریه می افتید. این کلیشه...
-
کات
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1402 05:57
مدتیه تا میام بنویسم یهو مطالب از ذهنم می پره.(به این حالت در روانشناسی بلوک شدن ذهن میگن). و احتمال داده میشه یه پیام ذهنی قدرتمندی باعث میشه این اتفاق بیفته و خود سانسوری به وجود بیاد ، ترس از قضاوت اطرافیان ، ترس از لو رفتن بسیاری از اطلاعات، ترس برداشته شدن پرده از مکنونات درون. به هرحال من مدتیه نومید شده ام از...
-
مربی پرستاری مهربان
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1402 10:25
سیما قزلباش یه روان پرستار مهربان و زیباست در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که اصالتا کرمانشاهی است ولی رگه اصفهانی داره تهران مقیم بوده والان در بخش روانپزشکی بیمارستان فارابی و دانشکده پرستاری کار میکنه،آرزو داره زودتر بازنشسته شود و به تهران برگردد متولد خرداد ماه است و نکته مهم نوشتن من درباره او اینه که همیشه به من...
-
تکبر و تواضع
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1402 08:32
فضای وبلاگ های blogsky دوستانه است من دوست دارم.بعد از نوشتن حرفام در اینستا کرام اینجا را بهتر دیدم
-
فرزند خود را چگونه بار آوریم؟
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1402 09:40
بعضی ها بچه ندارند. بعضی ها بچه نمی خواهند. بعضی بچه دارند در تربیت او گرفتار اند. بعضی خوشحالند که هم بچه دارند، هم می دانند چگونه پرورش اش دهند که به بن بست ارتباطی نرسند، اسپنسر جانسون میگه، متاسفم ,برای پدر و مادرهایی که برای تربیت فرزندشان یه کتاب روان شناسی همیشه دم دستشان است ،ورق می زنند، صفحه فلان، پاراگراف...
-
یکی از فیلمها با موضوع بیمار روانی
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1402 06:08
فردی که به هر نحوی با اختلال روحی و روانی سروکار پیدا میکند ،بهسادگی ممکن است ایمان به تواناییهایی اش را از دست بدهد و از جامعهای که در آن زندگی میکند، طرد شود. چنین شخصی، با کسب اطلاعات بیشتر درباره زندگی کسانی که مشکلاتی مشابه با او داشتهاند، میتواند از آنها الهام بگیرد و زندگیکردن با اختلالی را که گرفتار آن...
-
ما زنها
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1402 17:56
اگر در کودکی مورد ازار و اذیت قرار گرفته باشیم،به ما باورانده شده که ارزش نداریم،فرد خوبی نیستیم،لایق اتفاقات خوب نیستیم، اگر پدر و مادرمان رفتار اشتباه با ما داشته اند،با دیگران مقایسه مان کرده اند،به ما توجه نکرده اند،سرزنش مان کرده اند،شماتت مان کرده اند،به نیازهای مان توجه نکرده اند ، طرحواره بی ارزشی درماشکل...
-
فیلم ها
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1402 08:58
توفیق نصیب می شود فیلم می بینم و متاثر می شوم .امروز محصول سال 93 را دیدم و ...واقعا باعث تاثرم شد.
-
چرا روان پرستار شدم؟
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1402 07:04
دانشجوی ترم هفت بودم در مقطع لیسانس که کار آموزی در بخش روان(بیماران بستری در بخش روان)را با مربیگری خانم فاطمه مالکی(همسر اصالتا آمریکایی دکتر مالکی ) آغاز کردم. مربیگری خانم مالکی گذران بخش به آن تاثیر گذاری را بر من آسان کرد. خانم مالکی هر صبح با یه خمیر کیک وارد بخش می شد و به دانشجویان می آموخت که با بیماران کیک...
-
چرا فحش میدی؟
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1402 06:46
بد دهانی، نخستین علامت ابتلا به زوال عقل براساس اعلام مرکز آلزایمر انگلیس، بعد از تحقیق و بررسی روی حدود500 نفر به این نتیجه رسیدند که علایم دمانس عقلی میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. زوال عقل اغلب با مشاهده فراموشی در فرد همراه است، اما این موضوع نخستین علامت این بیماری نیست. محققان میگویند بد دهانی به...
-
چگونه یک پرستار در بخش روان باشیم؟
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1402 05:41
روزای اول که می رفتم بخش روانپزشکی با تعجب به خانم رجایی نگاه میکردم که با چهره بشاش سر پرستار بخش است و حتی از بیمار مرد پرخاشگر هیچ ابایی ندارد به خصوص که مجید عصبانی شده بود صندلی را بلند کرده بود زده بود تو شیشه و تکه ای شیشه شکسته در دست گرفته بود و گارد گرفته بود که هر کس جلو بیاد با این شیشه می زنمش (بهش می...