-
پنج شنبه هجدهم ماه
شنبه 19 خردادماه سال 1403 04:25
بعد از بازگشت مسافرم و همسرش باز دوباره غمگین بودم که خاله و زن دایی و دختران هر سه دایی /مجموعا هفت نفر/مرا به صرف نهار در رستوران هتل کوثر دعوت کردند. خاله میزبان ده نفر /خودش و من و زن دایی و دختران دایی/هر هفت نفرشان/بودند.چون خاله هفتاد و شش ساله ام ،دست تنها نمی توانست در خانه اش پذیرایی مان کند و همه ما هیچ...
-
آفتاب _مهتاب ، ندیده
جمعه 18 خردادماه سال 1403 04:04
دیشب دعوت به مهمانی ایی شدم که در آن دخترانی مسن شده ولی آفتاب مهتاب ندیده دعوت بودند همه...(؟!)
-
دختر جهان خانم و آقا سلیمان
پنجشنبه 17 خردادماه سال 1403 03:30
نود سال پیش منور دختر خانه مانده روستا شده بود.طفلکی نه تنها چهره زیبا (به هر جا همگنانم حلقه بستند،نگینش دختری ناز آفرین بود)نداشت بلکه یکی از پاهاش هم کوتاهتر از آن یکی بود.با این وجود آب از چاه می کشید خرند(حیاط)را آب و جارو می کرد ،برنج لا خُل(زیر خاکستر داغ برای دم کشیدن) می کرد خورش بار می گذاشت مرغ و خروس ها را...
-
مطلب جالب
سهشنبه 15 خردادماه سال 1403 20:00
دکتر حسن ... درباره دارئ های خواب آور و ضد افسردگی و انگیزه درمان نوشته اند.
-
آهای مسافری که می ری به سوی...
سهشنبه 15 خردادماه سال 1403 18:35
چشمم به راهه.مسافری از راه برسد.سخته برام تاب اوردن.تا برسد.خدایا چشم انتظاری سخته.کمک کن. مسافرم گفت ۴ عصر زده به حاده.طبق محاسبات ده شب باید برسد.شام خوردن در ساعت ده کمی دیره.گفت اختمال داره بره جشن تولد دوستش و دیرتر برسه.نمی دونم چگونه بگم موافق نیستم.
-
چه دوشنبه جالبی می بود اگر خستگی اش کمترمی بود
سهشنبه 15 خردادماه سال 1403 06:01
امروز خیلی سخت از خواب بیدار شدم و برنامه پیاده روی صبحگاهی را معطل گذاشتم .چون مهمان داشتن، تمام جون منو میگیره به خصوص نوه ها باشند که مراقبت شون را تمام وقت وظیفه خود می دونم.ماشا الله به بچه ها که انرزی شون زیاده و مرتب برنامه میخوان طفلک پدر و مادراشون که بی مزد باید خدمات بدن و هر کسی هم می رسد یه اظهار نظری...
-
مردم دانا شاد نیستند بیت فلک به مردم نادان دهد...ط
دوشنبه 14 خردادماه سال 1403 21:12
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس نسیم روضه شیراز پیک راهت بس دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل حریم درگه پیر مغان پناهت بس به صدر مصطبه بنشین و ساغر مینوش که این قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن صراحی می لعل و بتی چو ماهت بس فلک به مردم...
-
مار باشی مادر نباشی
یکشنبه 13 خردادماه سال 1403 23:59
خاتون درباره یه مادر نوشته قشنگی پست کرده
-
مردمان محلی
یکشنبه 13 خردادماه سال 1403 04:50
عباس آقا لوازم آرایشی بهداشتی می فروشه تو مغازه سر نبش بن بست کنار خونه پدر همسر.مردم محله نه تنها درباره او که درباره تک تک ساکنان بن بست نظرهایی میدن.عباس اقا به خودش اجازه میده یه صندلی تاشو بذاره دم در مغازه اش و بنشینه رهگذرا را دید بزنه.بقیه اش را (که دیروز شاهد چی بودم) وقتی کاملا بیدار شدم می نویسم. بعد نوشت:...
-
گفتگوی دو بانوی جوان و مسن
شنبه 12 خردادماه سال 1403 06:16
حین قدم زدن در پارک ، پشت سر دوتایی های همقدم ،گوشام (ناخواسته البته )شنید جوانتره :بیست ساله ازدواج کرده ایم تازه تو هوای پاک کوهستان، گل از گلش شکفته: میگه:( ای تو ماه بی تحمل، تو عزیز دلمی،تو چشات ننشینه شبنم) مسن تره : اینکه چیزی نیست، من چهل سال بود عروس خانواده اش شده بودم،قشنگ ترین جمله ای که ازش شنیدم این بود...
-
یه جمعه خرداد ماهی
شنبه 12 خردادماه سال 1403 05:30
دیروز را در کنار نوه ها گذراندیم ولی خب آسون نیست در تمام طول روز سر پا بودن در دامن طبیعت گذراندن شاید نوشتنم نمیاد؟شاید یخ زده شده ام.شاید نطقم کور شده.اما توصیه ای از(مونیکا لئونل )دیدم؛برای نوشتن ؛که : فقط قلمت روی کاغذ باشد و با ربط و بی ربط بدون ملاحظه لغاتی را بنویس،آن فکر را که جریان دارد، فرض کن داری به کسی...
-
کمکش کنید نیاز به راهنمایی داره
جمعه 11 خردادماه سال 1403 09:09
دیروز رفتم سالن ورزش شهرداری(ساعت آزاد 5:45صبح تا ساعت 7) صدیقه ...زن هفتاد ساله ،مشکلش را با مربی ورزش در میان گذاشت ،جمعا هفده نفر بودیم تو سالن،به اتفاق مربی(کار کشته). ورزش تمام شده بود.میگفت خجالت می کشم اسم این(حال بهم زن ،خجالت آور)را بیارم .فرزندانم گفته اند اگر با شما درمیان بگذارم ؛ شما راهنماییم می کنید. از...
-
باز جا شکرش باقیه
جمعه 11 خردادماه سال 1403 08:44
پارسال همسر مبتلا به زونا شد امسال درد در شکم.خدا به خیر کنه.
-
غیبت به خیر
پنجشنبه 10 خردادماه سال 1403 12:50
چند روز است دستم بند شده به بیماری ناگهانی همسر جان( درد در ناحیه شکم و کمر احتمالا سنگ کلیه)
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 خردادماه سال 1403 12:47
,.m,
-
یه آه
سهشنبه 8 خردادماه سال 1403 10:44
ساره در وبلاگش مطلب قشنگی نوشته.(وقت نکردن) من تازه امروز دیدم.خوندم و کامنت هم گذاشتم. به نظر من حرف خیلی ها را زده. کاش در پاسخ به او خیلی نظر ها ببینم. توجیه کننده نه البته. بلکه، فراوانی آن چه میزان هست.
-
تو یه افسونگری
دوشنبه 7 خردادماه سال 1403 07:00
مراقب خوردن خود باشید مبادا ... دیروز همسر جان غذاهایی با طبع سرد خورده بودند که باعث شد ... خوردن چایی نبات معجزه کرد ما خانوما با استفاده از شوید در پخت برنج (شوید پلو)طبع پلو را از سرد به گرم تغییر می دهیم. پس ما یه پا درمانگر هستیم.
-
ارتباط اموات با زنده ها جالب بود
یکشنبه 6 خردادماه سال 1403 03:23
دیروز از ساعت یازده تا ساعت دو بعد از ظهر خونه خانم مطلقه فامیل بودم تا به او فوت برادرش را(در اثر سَ.رَ طا نِ پانکراس ) تسلیت بگویم . این زن از منطقه حاشیه شهر انتخاب شد به همسری پسر مشکل دار فامیل در آمد و در مرکز شهر اسکان داده شد.ظاهرا با شوهرش رابطه خوبی داشت ولی بعد از فوت مادر شوهرش ،همسرش از او خواست توافق کند...
-
خواص نوه (دختر)داشتن
شنبه 5 خردادماه سال 1403 09:19
دیروز جمعه رفتیم گردش در شهر در حالی که در عمق جانم غمی آزار دهنده بود.وقتی ساعت 5 نوه جونی ها با پدرشون مهمونم شدند دلم باز بود دیگه. کاش خونه دوربین داشت تا حرف زدن نوه کوچولو ضبط می شد.با دست های کوچولوش غم بزرگ را میتونه از دلم برداره.
-
عجب رسمیه، رسم زمونه
جمعه 4 خردادماه سال 1403 07:40
صبح شنبه بود؛که اینستاگرام نشانم داد؛ ایرج دایی داماد داداش ؛ به رحمت ایزدی پیوسته و یک پسر و سه دختر و همسرش را به علاوه سه خواهر و خواهر زاده ها را داغدار کرده.مادرش گوهر خانم؛ با مادر بزرگم نسبت فامیلی داشته و در اثر کرونا فوت شده بود و پدرش به فاصله کم بعد از مادرش و حالا هم ایرج . قیافه زیبای او در دوران جوانی...
-
تولدتان مبارک خرداد ماهی ها
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1403 06:26
پنج شنبه ای که روز موعود بود.رسید ،اما... امسال هی به همسر گفتم این روز را جشن بگیریم ولی... هفته ای که گذشت هر روز خسته تر از خسته بودم.(بدنی البته) در چنین روز مادرش او را در شهر غریب دنیا آورد، در حالیکه 32 ساله بوده . گرچه فرزند اولین نبود ؛ ولی برای مادر خود کارهایی انجام داد که معمولا پسر های اول انجام میدن.(خدا...
-
لیلا آوخ
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1403 07:38
نجار.در اینستا گرام.خواهرش افسون آوخ روان شناس،کشف امروز منم
-
نطق کور یعنی جه؟
سهشنبه 1 خردادماه سال 1403 04:54
سلام خود من هر وقت ناراحت باشم، نطقم کور میشه. بعضی ها وقتی ناراحتند ،بیشتر حرف می زنند. دیروز که دیدم نوه عزیزم ناراحته، بردمش رستوران و با همدیگه ناهار خوردیم. نازنین کوچولویم! غمگین نباش.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1403 06:25
تو مهمونی خونه خاله دختر و پسر خاله با همسران بودند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1403 06:24
محبت خاله باعث شد دعوتش را به ناهار قبول کنم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1403 06:22
بیداری صبحگاهی با دلنگرانی
-
یکی از خوف ها
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1403 04:25
خوف صفحه سفید همانند خوف بچه از لباس سفید پرستار است.با صفحه سفید وبلاگم مواجه نشوی انشا الله. خودمان هم باید کلمات در هم برهم بر صفحه بینگاریم تا سفید نباشد و بعد نوشتن را آغاز کنیم. بنویسیم چه دغدغه هایی داریم.کجاها رفته ایم.چه کارها کرده ایم چه چیزها دیده ایم .تا رمان نوشتن عادت مان شود .نویسنده هری پاتر اصلا کاغذ...
-
افشای راز دل
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1403 05:15
با صدای بلند میخونه : (یکی را دوست میدارم ،ولی افسوس ،او هرگز نمی داند.نگاهم می کند ،اما...) آیا اگر کسی را دوست بدارید به او ابراز می کنید؟یا منتظر می مانید او خود پی ببرد؟ به طرف می گفت : << منو دوست نداری>> جوابش میداد : << تو ذهن مرا میخوانی(علم غیب داری)؟>> میگفت : <<نه معلومه، از...
-
با من غریبگی نکن.
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1403 11:12
با من حرفایی بزن که رو دلت سنگینی می کنه.
-
کاش
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1403 11:10
از کاش هایی بنویس که به ذهنت می رسد. مثلا کاش من نیز خواهرم زنده بود(از قول خودم). کاش به مادرم بیشتر رسیدگی کرده بودم. مث خانم دکتر ، قره بالا که نوشته کاش میشد رشته مون دوباره سه ساله بشه من واقعا جون ندارم که یه سال بیشتر بمونم