در وبلاگ دوست ِ دوستم خواندم،«آمار افراد دچار مشکل روان هر روز بالاتر میره».
اوایل تو بخش روانپزشکی می دیدم کسانی را بستری می کنند که حال شون خیلی هم خوبه فقط یکی دوتا مشکل داشته اند از خانم دکترروانپزشک سوآل کردم خانم دکتر!این چش بود شما تشخیص دادید بهتره بستری بشه؟فرمودند:«مادرش به عذاب است از بس ...»،لذا برای آرامش او و بنا به درخواست او ترجیح دادیم مدتی را در بخش بماند و فقط به اجازه مادرش مرخص شود.حالا ولخرجی ،بی مبالاتی جنسی،یا...
در منبعی خوندم اُفتِ عملکرد شغلی،اجتماعی ،تحصیلی باعث بستری شدن بیماران است.
یه روز از روان شناس بخش سوآل کردم افت عملکرد این بیمار چگونه بوده؟مثال زدند این مرد کار میکنه ولی مث اسب عصاری،دور خودش میچرخد ،حاصلی نداره ،در امدی پیدا نمی کند در مقایسه با اونکه ...
میخوام بگم چقدر راحت ما می نویسیم «آمار افراد دچار مشکل روان هر روز بالاتر میره».
آیا بخش های روانپزشکی با ظرفیت محدود آماده اند هر آن افراد با بر چسب مشکل روان را بستری کنند یا...؟
بستری شدن در بخش روان که موبایلت را بگیرند برای نوجوان های بستری خیلی سخت بود یعنی ارتباطی را که خانواده راضی نیست برقرار باشد ،کات کنند.
دختری بستری بود در بخش روانپزشکی که موهاشو خودش با قیچی به طور نامنظم چیده بود. با این استدلال :«که اگر این مو باعث و بانی تذکر گرفتن است، من نخواستمش».
خانمی ۴۵ ساله را در بخش بستری کرده بودند که خانواده ثروتمند و منصفی داشت پدرش یک خانه وسیع برایش خریده بود و یک راننده -مستخدم هم به نام مرتضی ،تا برایش خرید کند .عاقبت هم زن مرتضی طاقت نیاورد و با همکاری مرتضی او را راهی دیار عدم کردند.
پی نوشت:
«اُفت عملکرد یک زن خانه دار ،غذاش سوخته بود،دومین زن خانه دار ،غذا پخته بود ولی قابل خوردن نبود،خب برای خودمان هم پیش میاد ،یعنی چند مرتبه؟در هفته؟در ماه؟درسال؟افت عملکرد تحصیلی یه دانشجو ،مدرک تحصیلی اش را نتوانسته به دست آورد ،صرف نظر از ناسازگاری استاداش،چرا و به چه دلیل بر مشکلات فائق نیامده؟
من ی پدر بی شرف روانی دارم سال ها در چنگال کثیفش اسیر بودم از ی سالی به بعد این حیوان شکنجه گر برای این که اسیرش رو از دست نده همه جا منو روانی خطاب می کنه انواع و اقسام دروغ ها راجب من می گه بعد ی مشت فامیل عقده ای حسود که شبانه روز در حال فضولی مردم هستن همچین سوژه مفت بدسرپرست گیرشون اومده . ی بار به عموی یی وجدانم زنگ زدم گفتم کتکم میزنن فحش ناموسی میدن بارها منو در حال کتک از پدر بی شرفم دیده خبر نداشتم این حیوان پدرم رو تحریک می کنه پدر روانیم می گفت اقوام می گن دست و پاشو ببند ! یعنی اون همه فحاشی ناموسی و کتک و ازار بعد این حیوان می گفت اقوام می گن دست و پاشو ببند این حیوان گفت تو توهم داری ! کسی با تو کاری نداره فقط همین قدر بهتون بگم تهش شد این که این گراز منو بدون این که خبر داشته باشم کجا میریم برده مطب ی دکتر معتاد اعصاب و روان نیم ساعت تنهایی با این دکتره حرف زد دکتره هم تجویز جنون داده بود و بستری در بخش روان پزشکی . یعنی از مطب اومد بیرون این گراز لاشی پسا فطرت می خواسته منو ببره بستری کنه به پدرم زنگ زده بود اون نجس مادر به خطا گفته بود ببر بستریش کن مادرم قبول نکرده بود این فحشا که میدم همش عین واقعیته و مادرش یه خطاکار بوده انواع فحش ناموسی این حیوان به من میده و من جدیدا جوابشو میدم خلاصه که این حیوان کثیف دستش برای آزار و اذیت من چندین برابر باز شد و الان درگیر شکایت از عموم هستم ان شالله پشت میله های زندان می بینمش . این افرادی هم که شما به راحتی راجب شون نوشتی مثلا اون دختره که موهاشو قیچی کرده قطعا یه خانواده بی شرف داشته وگرنه چرا باید به ۸اطر قیچی کردن مو بیارن بستریش کنن یا اون خانم ۴۵ ساله قطعا راننده ش و زنش با ی دکتر معتاد براش پاپوش درست کردن . وقتی هر بی سر و پایی اجازه داره مطب بزنه و نسخه بچینه همه جور کار خلاف و غیر انسانی این دکترهای اعصاب بعضی هاشون دست شون بازه و انجام میدن . یکی از ملاک های سلامت روان داشتن شرف و وجدان هست
استغفرالله من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟ امیرالمومنین حق داشتند. من پسته بیمغزم که چون لب وا کند رسوا شود.
یه نکته کوچولو هم اینه که صرف افت عملکرد معیار بستری نیست. در واقع روان درمانگر باید ارزیابی خطر کنه. موارد اورژانسی مثل خودکشی یا دیگرکشی، فرار از منزل و احتمال بروز مشکل برای بیمار در تنهایی، حتی نداشتن سرپناه و اصرار بیمار برای بستری یا مثل همین مورد فرسودگی مراقبین فرد با در نظر گرفتن امکانات بیمارستان ممکنه معیار بستری باشه با هدف اینکه تیم مددکاری و پرستاری و روان درمانگران و... در کنار هم برنامهای برای آینده بیمار تدوین کنند تا زندگی سالمتری داشته باشه. در واقع آمار کاملا درستی از اختلالات روانپزشکی در دست نیست به دلیل اون انگ شدیدی که جامعه نسبت به بستری و حتی مراجعه به روانپزشکان داره که البته کاملا اشتباهه و باید بهبود پیدا کنه. مساله افزایش تعداد مراجعان با شکایات افسردگی و اضطراب و... به کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی و مشاوره و... است که افزایش آمار مراجعین قابل ثبته.در واقع هیچ مرز مشخص و قطعی بین سلامت و بیماری وجود نداره و مساله رو باید به شکل طیف دید. وای خیلی رفتم روی منبر
عالی بود عزیزم.ممنون.
البته همان جور که خودتون بهتر از من میدونین، اختلال عملکرد یا نارضایتی شدید فرد یا اطرافیان در معیارهای DSM هست امّا معیارها تنها چیزی نیستن که در تشخیص بهش تکیه میشه. این معیارها فقط جنبه کمکی برای روان درمانگران دارند و به قولی آیه و وحی منزل نیستند.عملکرد هم در سطوح فردی ( مراقبت از خود)، ارتباط بین فردی ( رابطه با اطرافیان) و شغلی ( از خانه داری گرفته تا کار اداری )بررسی میشه. " روانی" یا " غیر روانی" و برچسب زدن هدف این معیارها نیست. فقط کمکی برای درمانگره. یه درمانگر مسلط، باید منابع شرح حالش رو گسترده کنه و سعی کنه از زوایای مختلف به زندگی مراجع نگاه کنه و ببینه چه کمکی میتونه بهش بکنه. قضاوت کردن هدف تشخیص نیست.
بله میخواستم بگم در جامعه مون یافت میشوند کسانی که برخوردشان ناراحت مان میکند ولی افت عملکرد ندارند.چه خوب توضیح دادید.
خب رضوان جانم به نظرم اگه فقط افت عملکرد رو بخوایم معیار روانی بودن در نظر بگیریم خود من نمونه بارز یک انسان روانی هستم
شما افت عملکرد داشته باشید استادتان متوجه میشه نه خود کمال گراتون
بنظر من که هممون مشکل روانی داریم
همه ما مشکل روانی داریم یعنی روانی هستیم؟
مولفه های شخصیت هوش ،حافظه ،عاطفه،...ممکن است ایراد پیدا کرده باشند ولی تمامیت شخصیت حفظ شده است بیمار روانی جراحت های عاطفی ایی دارد که منجر به افت عملکرد او شده است در حیطه شغل و تحصیل و روابط اجتماعی.
اون کسی که قضاوت می کنه چه معیاری داره برای عملکرد؟
لیلی جان!من نیز در جستجوی اون معیار بودم.وقتی یه خانم با خانواده ثروتمندش امکاناتی دارد مستقل زندگی کند و راننده و مستخدم دارد که کاستی هایش جبران شود آیا افت عملکرد او پوشیده میماند؟
خب خیلی سخته
منم تجربه هایی دارم
تحربه افت عملکرد به شرط سلامت جسمانی مشخص میشه