نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

در گُذَشتِ عز زت

دیروز در مسجد به مناسبت هفتمین روز در گذشتش،مراسمی بود و پنج خواهرش،و دوستان خودش و خواهراش همه جمع بودند،همه گریان.

بعد رفتیم بر سر مزارش،و دیده ها را با اشک چشمان مان ، شستشو دادیم.

«گر بمیرد یک زنی ،جایش بروید یک گُلی»

برگشتیم خونه فقط داروهامو خوردم و سر بر بالین نهادم و تا خودِ صبح ،در خواب ماندم.

خاطراتم ازو را مرور کردم،چشمانِ شهلایش،قدِ بلند و اندامِ رعنایش را با خاک پوشاندن،انصاف نبود.سه تا پسراش،احسان،محسن،حسام با همسران شان و جاری هاش(همسرانِ برادرانِ مصطفی)،پسران و دختران خاله خدیجه اش با همسران ،پسران دایی علیمحمدش با همسران هم آمده بودند،این جمعیت سوگوار را پذیرایی کردن آسان  نبود ولی همه مث مور و ملخ،خدمت میکردند،سینی،سینی شیرینی هدیه می شد به روح پر فتوحش.نمی دونم چرا اینقدر دوستش داشتم،فقط لحظه ای دستم را بر خاک مزارش گذاشتم و فاتحه خواندم ،اما در عوض تا صبح خواب های خوب می دیدم،خواب میدیدم سِمَتِ مدیریت پرستاری بیمارستان  روانپزشکی را به من پیشنهاد (نه،بلکه هِبِه) کرده اند،و من میگم  :«نه ،من بسیار خسته ام،نه،بس است دیگر». 

عزیزم!

فرشته زیبا!

آسوده بخواب(۶۴سال زندگی هم بس است،گرچه...)

اشک و آه

پنجره مفید مدیریتی جؤ.هَری


زمانی که دیگران را بشناسیم و از ویژگی‌هایشان آگاه شویم، می‌توانیم به آن‌ها اعتماد کنیم.

اعتماد کردن برای ازدواج و وکالت دادن

 یکی از روش‌هایی که به خلق اعتماد کمک می‌کند، «پنجره جوهری» است. 

هرچه ادراک بهتری از دیگران داشته باشید و با آن‌ها ارتباط بیشتری برقرار کنید، رابطه صمیمانه و اعتماد بیشتری بین شما شکل می‌گیرد. 

به کمک این مدل، می‌توانید با افشای اطلاعاتی درباره خودتان، اعتماد دیگران را جلب کنید

 و با استفاده از بازخوردهایی که از دیگران می‌گیرید، ویژگی‌هایتان را بهتر بشناسید

 و خودآگاهی خود را افزایش دهید. 

در این مقاله به معرفی مدل پنجره جوهری، مزایای این مدل، تاثیر آن بر روابط سازمانی و بخش‌های مختلف آن می‌پردازیم.

پنجره جوـ هَری چیست؟

در سال ۱۹۹۵، دو فرد به نام‌های جوزف لافت و هری اینگهام، مدل پنجره جوهری را ارائه کردند.

 پنجره جو ـ هری نام خود را از اول اسم‌های این دو فرد گرفته است.

 مدل پنجره جو ـ هری، یک ابزار ساده و مفید، برای به تصویر کشیدن و تقویت خودآگاهی، درک و تفاهم دو طرفه بین افراد یک گروه است. 

پنجره جوـ هری به تقویت مهارت‌های نرم (مهارت‌های ذهنی که به نحوه ارتباط شما با دیگران مرتبط هستند. یکی از مهارت‌های نرم، مهارت‌های ارتباطی است)، رفتار مناسب، همدلی، همکاری و تعاون، پیشرفت بین گروهی و میان فردی اثر می‌گذارد.

 مدل پنجره جو ـ هری، به ویژه در رابطه بین کارفرما و کارمند مفید است.

پنجره جوـ هری چه مزایایی دارد؟

از جمله مزایای پنجره جو ـ هری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کمک به درک و فهم ویژگی‌های خود
  • بهبود شخصیت خود
  • ارتقا مهارت‌های ارتباطی خود
  • توسعه روابط میان فردی
  • توسعه روابط بین گروهی
  • ایجاد اعتماد
  • بهبود کار تیمی
  • کاهش استرس
  • افزایش خود ـ آگاهی
  • ایجاد روابط قوی‌تر

پنجره جو ـ مهری چه تاثیری در روابط سازمانی می‌گذارد؟

پنجره جوهری، به ایجاد اعتماد بین افراد مختلف یک گروه و سازمان کمک می‌کند و درنتیجه، بر ایجاد یک تیم مفید و کارآمد اثر می‌گذارد. کار کردن در تیمی که همه کارکنان با یکدیگر صادق هستند و به هم اعتماد دارند، برای همه افراد لذت بخش است.

 کار کردن در چنین تیمی، دستیابی به سطح بالایی از موفقیت و کارایی در انجام وظایف و اهداف را به دنبال دارد. 

پنجره جو ـ هری به خلق اعتماد، که یک عامل ضروری برای موفقیت هر تیمی است، کمک می‌کند. 

اگر بین اعضای یک تیم اعتماد نباشد، آن تیم با شکست مواجه می‌شود.

 بنابراین، اعتماد،  بخش ضروری در شکل‌گیری یک تیم موفق است؛ که یکی از راه‌های رسیدن به آن،  استفاده از مدل پنجره جو ـ هری است. 

به کمک این مدل، می‌توانید رابطه صمیمانه و اعتماد بیشتری با دیگر اعضای سازمان برقرار کنید، مشکلات را حل کرده و به عنوان یک تیم، به طور موثر در کنار یکدیگر کار کنید.

حالا پس از شناخت مدل پنجره جو ـ هری و تاریخچه‌اش، با تاثیر پنجره جو ـ هری ، در روابط سازمانی هم آشنا شدید. در ادامه به کاربرد پنجره جوهری در مدیریت می‌پردازیم.

کاربرد پنجره جو ـ هری در مدیریت

حالا که می‌دانید مدل پنجره جو ـ هری چیست، می‌توانید اهمیت و کاربرد پنجره جو ـ هری در مدیریت را هم بهتر درک کنید. 

لا گرفتن بازخورد از اعضای تیم خود، می‌توانید ناحیه کور را کاهش دهید. 

همچنین با شناخت کامل اعضای تیم از خودشان و در مرحله بعدی با همکارانشان، به کمک مدل پنجره جو ـ هری، اعتماد در بین تیم خلق می‌شود و با وجود اعتماد، کارها به خوبی پیش خواهد رفت و مدیریت کارها و تیم، برای کارفرما هم، راحت‌تر خواهد بود. 

استفاده از مدل پنجره جو ـ هری باعث می‌شود تا قطعات پازل، یعنی همان روابط انسانی بین اعضای تیم، با سرعت بالاتری در جای صحیح خود قرار بگیرد.

پنجره جو ـ هری چه بخش‌هایی دارد؟

پنجره جو ـ هری، از چهار بخش تشکیل شده است. 

اندازه این چهار بخش، با توجه  به فرد حاضر در گروه یا موقعیت تیم، قابل تغییر است. 

در اینجا به بررسی چهار بخش پنجره جوهری می‌پردازیم:

پنجره جوهری چیستبخش اول: ناحیه‌ آشکار یا ناحیه باز (Open Area)

بخش اول، شامل اطلاعاتی درباره خودتان است، که هم خودتان هم دیگران از آن آگاه هستید. این اطلاعات شامل موارد زیر می‌شود:

  • اطلاعات واقعی:‌‌ اطلاعاتی مانند روابطی که دارید، محل زندگی‌تان، فرزندان، شغل و مواردی از این دست
  • احساسات: افراد و چیزهایی که برایتان اهمیت دارد و به آن‌ها علاقه دارید
  • رفتارها: طرز رفتار و تعامل شما با مردم
  • خواسته‌ها: اهداف و خواسته‌هایی که در زندگی دارید
  • انگیزش: چیزی که باعث می‌شود شروع به کار کنید و کارتان برایتان اهمیت داشته باشد

از جمله دیگر مواردی که بخش اول شامل می‌شود می‌توان به نگرش، هیجانات، دانش، تجربه، مهارت‌ها، دیدگاه‌ها و مواردی از این دست اشاره کرد که هم خودتان و  هم دیگران از آن باخبر هستید.

هدف هر گروهی باید مهیا کردن بخش اول یا ناحیه آشکار برای همه افراد باشد؛ چون زمانی که در این ناحیه با دیگران کار می‌کنید، در مفیدترین و موثرترین حالت خود قرار دارید و گروه هم در موثرترین حالت خود قرار دارد. ناحیه آشکار، می‌تواند به عنوان فضایی تلقی شود که ارتباطات خوب و همکاری فارغ از انحراف، بد گمانی، تعارض و سو تفاهم رخ دهد.

اعضای تیم‌هایی که مدت طولانی در کنار هم بوده‌اند، ناحیه باز بزرگتری نسبت به اعضای تیم‌های تازه شکل گرفته دارند.

 عضوهای جدید تیم، ناحیه باز کوچکی دارند؛ چرا که آن‌ها اطلاعات نسبتا کمی درباره یکدیگر دارند. 

اندازه ناحیه باز،  می‌تواند از طریق جست‌وجو و دریافت  فعالانه بازخوردها از سایر اعضای گروه به صورت افقی به ناحیه کور گسترش یابد. 

این فرایند به «درخواست  بازخورد» هم شناخته می‌شود. همچنین سایر اعضای گروه می‌توانند از طریق ارائه بازخورد، به گسترش ناحیه باز همکاران خود کمک کنند.

 توسعه و گسترش ناحیه آشکار ، همچنین می‌تواند از طریق افشای اطلاعات، احساسات، و مواردی از این دست توسط فرد انجام شود.

 مدیران و رهبران تیم،  می‌توانند نقش مهمی در تسهیل بازخوردها در میان اعضای گروه و دادن بازخوردهای غیرمستقیم به افراد ،درباره نواحی کورشان کمک کنند.

بخش دوم: ناحیه‌ کور (Blind Area)

بخش دوم، درباره اطلاعات و ویژگی‌هایی است که دیگران از آن خبر دارند، اما برای خودِ فرد ، ناشناخته است.

از طریق جست‌وجو و درخواست دریافت بازخورد، هدف باید کاهش این ناحیه و افزایش ناحیه آشکار یا بخش اول باشد.

 ناحیه کور، یک فضای موثر یا کارآمد برای افراد و گروه‌ها نیست.

 از این ناحیه می‌توان به عنوان ناحیه‌ ناآگاهی و بی‌خبری از خود اشاره کرد. 

همه ما ، جنبه‌هایی از  شخصیت داریم ،  که از آن‌ها ناآگاه هستیم. 

برای مثال :ممکن است دیگران شما را فرد کوشا و سخت‌کوشی بدانند، در صورتی که خودتان چنین طرز فکری نداشته باشید.

یا فرد بد دهن،که چون از نیت خیر شما خبر ندارند .

اعضای گروه و مدیران،  می‌توانند از طریق ارائه‌ی بازخوردهای دقیق و افشا کردن اطلاعات و ویژگی‌های کارکنان، به آن‌ها در کاهش بخش (کور)تاریک ،کمک کنند.

 مدیران ،در ارائه بازخوردها، نباید قضاوت گرایانه عمل کنند، تا به کاهش ترس، کارکنان کمک کند.

 در ارائه بازخوردها، باید مراقبت این باشید که به احساس دیگران ،صدمه نزنید.

بخش سوم : ناحیه‌ پنهان (Hidden Area)

بخش سوم که ناحیه‌ پنهان یا پوشیده نام دارد، شامل ویژگی‌ها و اطلاعاتی است که برای خودِ ما شناخته شده است، اما ، این اطلاعات را از دیگران پنهان می‌کنیم. 

زمانی که با دیگران ارتباط بیشتری برقرار کردید و اعتماد بیشتری بین شما شکل گرفت، می‌توانید از طریق خود افشایی، اطلاعات بیشتری را درباره خودتان، با آن‌ها در میان بگذارید.

ناحیه‌ پنهان، می‌تواند همچنین شامل حساسیت‌ها، نیت‌های پنهانی، رازها و هر چیزی باشد که شما درباره خودتان می‌دانید اما آن‌ها را از دیگران پنهان می‌کنید.

 اینکه برخی اطلاعات و احساسات خصوصی، مخفی و پنهان بمانند ،طبیعی است؛ چون این اطلاعات هیچ تاثیری بر شغل شما نمی‌گذارند.

 هرچند معمولا ،بسیاری از اطلاعات، چندان شخصی نیستند و با شغل شما مرتبط هستند؛ بنابراین بهتر است چنین اطلاعاتی در ناحیه باز قرار بگیرند.

اطلاعات و احساس پنهان، باید از طریق فرایند افشاسازی به ناحیه باز منتقل شوند. 

هدف از این امر، باید افشای اطلاعات و احساسات مرتبط باشد. زمانی که ما درباره خودمان ،با دیگران ،صحبت می‌کنیم و به آن‌ها اطلاعات می‌دهیم، ناحیه پنهان مان را کاهش داده و ناحیه باز را افزایش می‌دهیم؛ که این امر ،سبب ادراک و تفاهم، همکاری، اعتماد، کار گروهی بهتر و موثرتر می‌شود.

 کاهش ناحیه پنهان ،همچنین احتمال گیج شدن، سو تفاهم و ارتباط ضعیف را کاهش می‌دهد؛ که همگی منجر به تضعیف کارایی و اثربخشی تیم می‌شوند.

 بسیاری از افراد ، از ترس اینکه دیگران آن‌ها را قضاوت کنند، اطلاعات و احساسات پنهان شان را از دیگران مخفی می‌کنند. اگر این اطلاعات به بخش آشکار منتقل شود، باعث افزایش تفاهم دو طرفه، و در نتیجه تقویت آگاهی گروهی، عملکرد فردی و کارایی گروهی می‌شود. 

اینکه چه مقدار از اطلاعات افشا شوند و به چه کسانی گفته شود، به تمایل و صلاحدید فرد ،بستگی دارد. 

بعضی افراد ،برای خود افشاسازی، تمایل و توانایی بیشتری دارند.

 شما باید افشاسازی اطلاعات درباره خودتان را تا جایی که شخصا احساس راحتی می‌کنید ،انجام دهید.

بخش چهارم: ناحیه‌ ناشناخته (Unknown Area)

ناحیه‌ ناشناخته، شامل اطلاعات، احساسات، توانایی‌های نهفته، استعدادها و تجربه‌هایی است که هم برای خودتان، هم برای دیگران ناشناخته است. 

این امور ناشناخته ،انواع مختلفی دارند و می‌توانند شامل احساسات، رفتارها، توانایی‌ها و نگرش‌های مثبت و مفید باشد، یا می‌تواند شامل جنبه‌های عمیق‌تری از شخصیت فرد شود و به میزان مختلفی، بر رفتار فرد، تاثیر بگذارند.

معمولا افراد جوان‌تر و افرادی که تجربه و خودباوری کمتری دارند، ناحیه ناشناخته‌ی بزرگ‌تری دارند.

در ادامه، به نمونه‌هایی از عوامل ناشناخته اشاره می‌کنیم. نمونه اول، به ویژه در سازمان‌ها و تیم‌ها بسیار شایع است:

  • توانایی ،که به دلیل نبودِ فرصت، اعتماد یا آموزش، دست کم گرفته ‌‌شده‌اند.
  • استعداد یا توانایی ذاتی، که فرد نمی‌داند از آن برخوردار است
  • ،احساس ترس یا نفرت ،که فرد، از وجود آن در خود ،خبر ندارد
  • بیماری ناشناخته،
  • احساسات ناخودآگاه یا سرکوب شده،
  • رفتار یا حالت شرطی از دوران کودکی،

«کشف استعدادهای پنهان، که شامل استعدادها و مهارت‌های ناشناخته می‌شود، یکی دیگر از جنبه‌های گسترش ناحیه ناشناخته است. »

مهیا کردن شرایط ،برای افراد، جهت تجربه چیزهای جدید (بدون اینکه به آن‌ها برای موفق شدن ،فشار آورده شود)، معمولا یک روش مفید ،برای کشف توانایی‌های ناشناخته، و در نتیجه کاهش ناحیه‌ ناشناخته است.

مدیران و رهبران ،می‌توانند از طریق خِلقِ محیطی که افراد را به خودافشایی، تشویق ‌کند، به تقویت فرایندهای خودافشایی، مشاهده ساختارمند و ارائه‌ی بازخورد در میان اعضای گروه کمک کنند. 

فراهم کردن محیط مناسب، برای خودافشایی، به افراد، در دستیابی به پتانسیل‌ها و توانایی‌های بیشتر ،کمک می‌کند.

ناحیه ناشناخته، همچنین می‌تواند شامل احساسات سرکوب شده یا ناخودآگاه باشد. 

فردی ،که عضو جدید تیم است، ناحیه آشکار کوچکی دارد، چون دیگران، اطلاعات کمی درباره فرد جدید دارند.

به طور مشابه، ناحیه کور هم کوچک است، چرا که دیگران اطلاعات زیادی درباره عضو جدید ندارند.

ناحیه پنهان یا مسایل و احساسات اجتناب شده ،نسبتا بزرگ هستند. 

ناحیه ناشناخته، بزرگ‌ترین ناحیه است؛ چرا که فرد ‌جوان است یا خودآگاهی یا خودباوری ندارد.

چگونه با شناخت پنجره‌ جو ـ هری، خودمان را بهتر بشناسیم؟

یک روش برای شناخت بهتر خود، این است که از دیگران بخواهید ،هر چیزی که درباره شما می‌دانند را به شما بگویند. سپس چیزهایی که، آن‌ها گفتند را ،با آنچه خودتان درباره خود می‌دانید، تطبیق دهید.‌

 از این طریق ،متوجه ویژگی‌هایی که دیگران از آن مطلع بودند، اما خودتان از آن‌ها اطلاع نداشتید ، می‌شوید. 

شما باید سعی کنید، جنبه‌های تاریک و ناشناخته‌ی خود را کشف کرده و از نقاط قوت، نقاط ضعف، افکار، باورها و ارزش‌های خود باخبر شوید.

سخن آخر

به‌طورکلی ، میتوانید با آنچه که از پنجره جو ـ هری آموخته‌اید، با گرفتن بازخورد از دیگران از ناحیه کور به آشکار بروید و این ناحیه را بزرگتر کنید. سپس، با خودافشایی، ناحیه پنهان را کوچک و ناحیه آشکار را گسترده کنید.

 با شناخت خود و کشف استعدادهای تان، در مسیر حرکت از ناحیه پنهان به ناشناخته قرار می‌گیرید و با قرارگیری در یک افشاگری مشترک در تیم، از ناحیه ناشناخته به ناحیه آشکار سفر می‌کنید.

پنجره جو ـ هری، یک مدل کاربردی و مفید است که ، به شما در خودآگاهی کمک می‌کند.

 به کمک این مدل ،می‌توانید یک رابطه صمیمانه‌تر و با اعتماد بیشتری، بین خودتان و دیگران برقرار کنید. 

همچنین می‌توانید از توانایی‌های ناشناخته‌ خود مطلع شوید.

عشق حق


همرسا دیوانه‌

عاقلی دیوانه ای را داد پند

کز چه بر خود می‌پسندی این گزند؟

می‌زنند اوباش کوی ات سنگها

می دوانند ات ز پی، فرسنگها

کودکان، پیراهن ات را می‌درند 

رهروان، کفش و کلاهت می برند 

یاوه می گوئی، چو می گوئی سخن

کینه می جوئی، چو می‌بندی دهن

گر بخندی، ور بگری ای زار زار

بر تو می‌خندند اهل روزگار

نان فرستادیم بهر ات وقت شب

نان نخوردی، خاک خوردی، ای عجب

آب دادیم ات، فِکندی جام آب

آب جوی و برکه خوردی، چون دواب

خوابگاه، اندر سر ره ساختی

بستر آوردند، دور انداختی

برگرفتی زآدمی، چون دیو، روی

آدمی بودی و گشتی دیو خوی

دوش، طفلان بر سرت گِل ریختند

تا تو سر برداشتی، بُگریختند

نانوا خاکستر افشاند ات به چَشم

آن جفا دیدی، نکردی هیچ خشم

رِندی، از آتش کف دست تو خَست

سوختی، آتش نیفکندی ز دست

چون تو، کَس ناخورده می مستی نکرد

خوی با بدبختی و پستی نکرد

مست را، مستی اگر یک ره بود

مستی تو، هر گَه و بی گَه بود

بس طبیبان اند در بازار و کوی

حالت خود، با یکی زایشان بگوی

گفت، من دیوانگی کردم هَزار

تا بدیدم جلوهٔ پروردگار

دیده، زین ظلمت به نور انداختم

شمع گشتم، هیمه دور انداختم

تو مرا دیوانه خوانی، ای فلان

لیک من عاقل ترم از عاقلان

گر که هر عاقل، چو من دیوانه بود

در جهان، بس عاقل و فرزانه بود

عارفان، کاین مدعا را یافتند

گم شدند از خود، خدا را یافتند

من همی بینم جلال اندر جلال

تو چه می‌بینی، به جز وهم و خیال؟

من همی بینم بهشت اندر بهشت

تو چه می‌بینی، بغیر از خاک و خشت؟

چون سرشتم از گِل است، از نور نیست

گر گِل ام ریزند بر سر، دور نیست

گنجها بردم که ناید در حساب

ذره‌ها دیدم که گشته است آفتاب

عشقِ حق، در من شرار افروخته است

من چه میدانم که دستم سوخته است

چون مرا هجر اش به خاکستر نشاند

گو بیفشان، هر که خاکستر فشاند

تو، همی اخلاص را خوانی جنون

چون توانی چاره کرد این درد، چون؟

از طبیب ام گر چه می‌دادی نشان

من نمی‌بینم طبیبی در جهان

من چه دانم، کان طبیب اندر کجاست

می‌شناسم یک طبیب، آنهم خداست

نوه جان، جان

سلامت باشید،خدا به شما همسر و فرزند عطا کند تا برسید به اونجایی که یه نوه شیرین زبون(به خصوص دختر )هم عطا کند.

عشق اند این نوه ها.

هفته گذشته جایی مهمون سر زده شدیم که دختر و داماد و دوتا نوه (هر دو ،دختر) سر سفره بودند.در مجموع چهارتا دختر میشدند دوتا،دوتا خواهر همدیگر.شهامت و شجاعت(فرق این دوتا را نمی دونم)،به خرج دادم ،گفتم خدا فقط فرزند پسر دهد به ادم.دخترا هر کدام به دلیلی گفتند اِ... اِ.....عه.... عه(املاش را بلد نیستم).آقای صاحب خانه پدر دوتا از دخترا و پدر بزرگ دوتا دختر دیگه گفت،تو دختر نداشته ای ببینی چه شیرینست دختر.گفتم حالا که نوه ام دختره متوجه شده ام یه شیرینی دیگه ای دارند دخترا،ولی فقط به خاطر نوع نگرانی خاصی که دختر دارها تجربه می کنند میگم.هم زن و هم شوهر گفتند نگرانی برای بچه ها ،خاص نیست هر دو را آدم نگران شون میشه ،خوب فکر کن به خاطر بیار اون روزا که دوتا پسرات کوچیک بودند نگران شون نبودی؟یادم اومد که یه روز پسر بزرگم دو نصفه شب برگشت خونه ،داشتم دیوانه میشدم چون نتایج کنکور را داده بودند و او شاخ در اورده بود و ناراحت که چرا اینقدر دور از انتظارشه.حالا هم که خدا خیرش دهد زن و بچه را بر میداره و میزنه به کوه و دشت و جنگل و تو گوشش نمی رود هر جایی نمیشه بچه را برد و یا..

اون دومی هم که ...دوازده سال است من دیگه نمی دونم چی گیرش اومد بخوره ،کحا گیرش اومد یه خواب راحت بره.تازه بعد ها میگه اگر دعوام نکنی یه خاطره از کوهنوردی و کویر گردی و ...بگم برات که ممکن بود...

آره به خدا،برای مادرا دلنگرانی هست، چه بچه ها پسر باشند ،چه دختر .چه کوچیک باشند ،چه بزرگ ، شاید مرگ باعث شود تمام شود که خانم دکتر  گودرزی(ماما)،همکار دانشکده برام تعریف می کرد با خواهر شوهر محترم ،شکر آب بودیم، بهش سر نمی زدم و سراغش را نمی گرفتم.

 چند شب پشت سر هم، خواب مادر شوهر مرحومم را می دیدم ناراحت و نگران دخترش است. رفتم یه سراغی از خواهرشوهر گرفتم ببینم چرا؟! ،دیدم مدتی است در گرفتاری افتاده،رفتم و اومدم و کمکش کردم،گره از کارش وا بشه، شاید روح مادر شوهر خوب و مهربانم در اون دنیا از نگرانی رهایی یابد.

پس مرگ هم أخر دل نگرانی مادرا نمیشه.

پس بگیم :«خوشبخت کسی که خر ندارد،از کاه و جو اَش خبر ندارد »؟

نه.

نه.

نه.


پنجره خود شناسی آقای« جو» و دوست او« هَری»

پنجره جو    هری(هاری)

دوتا خط عرضی رو تخته کشیده و




 وبا یک علامت جمع(+) به چهار قسمت مساوی(چهارتامربع) تقسیمش کرده، در هرکدام چیزایی نوشته که برام خوانا نیست .حالا توضیحات هر کدام از چهار قسمت را داره ضبط می کنه برای دانشجوهاش.

یه قسمت از شخصیت مون را خودمون می شناسیم و به دیگران میگیم اینجوری ام .مثلا من آدم رو راست یا رُک هستم.من خیلی حساسم.من آدم تو دل برویی هستم .من آدم زود رنجی هستم.من آدم کنجکاوی هستم.من آدم  ریز بین و نکته سنجی هستم.همه میگن موافقیم.همین جوره.استنباط ما هم از تو همینه.


اما یه قسمت دوم  شخصیت مون را از  دیگران  مخفی می کنیم و با هیچکی در میون نمیذاریم و همش نگرانیم کسی به ان دست پیدا کند (راز های مان است).


قسمت سوم شخصبت مان ،که دیگران درباره ما  نظر میدن و ما یا خوشحال میشیم که این استنباطی را که از من داری، درسته  ، یا به شدت مخالفت می کنیم،نه اینجور نیست.(مقاومت می کنیم ،ولی خب اثریست که از ما بر دیگران گذاشته شده است.)(مثلا همسر تون به شما میگه تو آدم وقت نشناسی هستی.خواهرتان به شما میگه آدم متوقعی هستی.دوست تان میگه تو آدم سر و ساده ای هستی .معلم تان میگه تو آدم نکته سنجی هستی . بیمارتان میگه تو آدم دلسوزی هستی.).


چهارمین قسمت :«این قسمت از شخصیت را نه خودت میتونی تعریفی ازش بدی نه دیگران .به این قسمت میگن قسمت نا خودآگاه شخصیت که بر همه رفتار های آگاهانه شما دست اندازی میکنه مثلا میگی از دهنم پرید اینو گفتم ،تصمیم نداشتم بگم .

یا رنگ از روی شما میپره وقتی کسی را که می بینی که قبلن ها دوستش داشتی (از پریدن های رنگ و از طپیدن های دل عاشق بیچاره هر جا هست ،رسوا می شود).

سرچ اینترنتی کنید بیشتر آگاه می شوید منظورم را.