نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

خدایا رهاییم ده از دیدن کابوسهایی که ممکنه باعث قالب تهی کردنم شود

صبح از خواب بیدار شدم(خدا را شکر وگرنه از ترس اون کابوس مرده بودم)(گم شدن).

بیادم اومد تو تهران تجریش در حال راه رفتن تو بازار بودم که دیدم خرابه ای تاریخی غم انگیز در دور دست ها پیداست.


نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو دوشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 11:05 https://meslehichkass.blogsky.com/

همیشه شاد و سلامت باشی عزیزدلم ... همیشه رویاهای زیبا ببینی

والله اون جور که من از خواب بیدار شدم فکر کنم قلبم داشت از حرکت باز می ایستاد.واین در حالی است که پزشک قلبم گفته هیجان برای تو سم خالصه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد