نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

روز سه شنبه گذشته منتظر بودم نوه جون را بیارن پیش من ولی خبر دار شدم به خاطر تعطیلی های...مهد کودک نرفته و با مادر بزرگ و پدر بزرگ(مادری)رفته اند باغ عموی مامان نوه ها(عروسم)..

همان روز نوبت ویزیت قند خون (دیابت)داشتم که تعطیلی به مرکز درمانی کشیده شده بود.

چهارشنبه در اثر نوسانات برق پکیج خانگی مان آسیب دید و رفتیم منزل فامیل.پنج شنبه همانحا ماندیم.جمعه رفتیم باغ مادربزرگ پدربزرگ (مادری) نوه هامون شب چله مراسم داشتند.