نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

دستی بر سر بینوایان بگذارید.

جالبه

کدام بینوایان؟

نوا؟

بعضی ها  برای رهایی از گرفتاری ها،از خود به درمی آیند و ...

یه خانوم سرتا پا زیبایی و جلوه

 آمده بود بخش روان پزشکی 

تا اولا بپرسد نیاز های بیماران بستری در بخش روان چیست و ثانیا اجازه بگیرد بیاید جان و سر فدای آنان کند.

جالب بود دیدن تعجب دانشجویان 

که چه شود؟

که خدا بی خیالش شود

اگر

 گرفتاری هایی که دارد جزا   است برای...بوق...

خب 

با سخاوتمندی روان شناس بخش مواجه شد

لیست نیاز هایی که به دست روان شناس ،پرستار ،پزشک،خدمات بر آورده شدنی نیست به دلیل اولویت بندی ها

در اختیارش قرار گرفت

و نحوه بر آورده کردن آنها هم تعلیم داده شد

از فردای آن روز

از دوشنبه تا پنج شنبه

 ایشان با تجهیزاتی که نمایش دادن آن اگر مقدور باشد جالب و دیدنی است.

آمد

وبا دستان ظریف و زیبا (در نوع خود دیدنی)

دستی کشید بر سر های سی و پنج زن

از اینجا مانده،از آنجا رانده با یه گل بهار نمیشه

ولی

بیا و ببین در محدوده مقررات بخش ،با ارامش و خفظ حدود

چه کرد این زن

که باید بر تختی از طلا او را می نشاند ش

و فقط تماشایش می کردند.

یه بیمار میگفت با با ایول و

نظرات 4 + ارسال نظر
لیلی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 22:50 http://lostinwonderland.blogsky.com

خاطرات زیبایی از همکارانتون در بخش دارید و خیلی دلنشین تعریف می‌کنید.

هنوز زندگی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 19:57

والا با این توصیفا الهی بستری شم تو بخش روان ،بلکم پرستارم این خانوم باشه.‌

گیل‌پیشی پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 17:56 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام استاد نازنینم؟ خوبید؟ سرماخوردگیتون بهتره؟
خدا بیشتر کنه این دست افراد رو

تیلوتیلو پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1402 ساعت 13:27 https://meslehichkass.blogsky.com/

اخی
گاهی مهربونی همینقدر ساده و با شکوهه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد