نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

پیاده روی صبحگاهی

جز رفتگر و گربه ای در کمین ومن  وکلاغ ها(دو نوع)  و گنجشک ها کسی دیده نمیشه.


پی نوشت ۱:«پس از چهل دقیقه دیگه کم نیستیم»،از گلها و درختها عکس گرفتم ،

پی نوشت ۲ : . س از ۱.۵ ساعت پیاده روی ۵۶۰۰ قدم زده بودم و شاهد مناظر جالبی بودم.روز خوبی پیش روی شما  هم باد

نظرات 2 + ارسال نظر
گیل‌پیشی سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 10:35

سلام بر استاد سحرخیز و فعالم.
روز خوبی داشته باشید استاد مهربانم

ممنون از دختر خوب مان، صادق و صاف دل

Fall50 سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 08:23

سلام.خسته نباشید. تنهایی اول صبح تو خیابون نمیترسید

سلام مهربان بانو،اتفاقا تعجب می کنم چرا کم اند آدما.به نظر امن میاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد