نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

بخشی از کتاب چگونه کمال‌گرا نباشیم؟
تا به حال دیده‌اید که کسی در کاری شکست بخورد و بلافاصله بهانه‌هایی را که از قبل برای دلیل باختش آماده کرده است، رو کند؟ من قبلاً این کار را کرده‌ام.
اصطلاحی به نام «خودناتوان‌سازی» وجود دارد که توضیح می‌دهد چگونه افراد با اراده خود به صورت آشکار و یا ذهنی – اقدام به ناتوان‌سازی خود می‌کنند تا اگر موفق نشدند، بهانه‌ای در دست داشته باشند. اگر آشکارا اینچنین کنید، احتمالاً می‌خواهید در یک مسابقه، فرجه‌ای به کسی بدهید زیرا اگر فرصتی به کسی بدهیم و او ببرد، می‌توانید بگویید به این دلیل است که او اول شروع کرد و اگر به لحاظ روانی به کسی فرجه‌ای دهیم، ممکن است مسابقه را از همان نقطه آغاز کنید، به جای اینکه بگویید: «این مسابقه را خواهم برد»، در ذهن خود اینطور فکر خواهید کرد که: «زانویم آسیب دیده و خسته‌ام.»
ما این چنین حس می‌کنیم تا از خودمان محافظت کنیم. خوب هم به نظر می‌رسد که فرصت برد داشته باشیم اما اگر تلاش‌مان نتیجه نداد، بگوییم: «خُب ... زانویم درد داشت». اگر بخواهیم تمام عواقب کاری را بپذیریم، ریسک بالاتری دارد.
خودناتوان‌سازی از این جهت که به فرد امکان می‌دهد ستاره‌ای در کنار شکست‌هایش بگذارد، یکی از خصوصیات کمال‌گرایی محسوب می‌شود. اما مانعی برای شکست نیز هست، به جای آنکه بکوشد در بازی زندگی ببرد، می‌کوشد تا با احتیاط کامل بازی کند. تیم‌های فوتبال بی‌شماری را دیده‌ام در زمان یک چهارم آخر بازی، فقط به این دلیل که محتاطانه بازی کرده‌اند، اجازه داده‌اند که تیم مقابل حمله کند و در نتیجه بازی را باخته‌اند. قطعاً، بعضی تیم‌ها نیز با بازی محتاطانه برده‌اند. همان طور که بعضی افراد با «خودناتوان‌سازی» می‌برند اما اگر فقط یک بار تیمی را دیده باشید که حاضر نیست فرصتی را از دست بدهد، دیگر نخواهید گفت محتاطانه بازی کردن، بهترین راه است.

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد رها چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 00:59 http://Ikhnatoon.blogfa.com

آدمی زاد در هر عرصه ای میل به قوی شدن دارد. اگر قوی نشود احتمال شکست خوردنش بیشتر میشود. در صحنه زندگی با عرصه نبرد (که برخی انسانها هم تیم محسوب میشوند و مابقی یا تیم های رقیبند یا تماشاگران عرصه نبرد) همواره باید به این نکته اندیشید که پاشنه آشیل من کجاست؟ و پشتی که میتواند خنجر بخورد چگونه محافظت میشود؟ و کشف کنم چگونه میتوانم آنها را در معرض دید دشمنم یا بهتر بگویم رقیبم قرار ندهم!
و نکته دیگر اینکه بازی زندگی تا لحظه مرگ وجود دارد و چه بسا بعد از مرگ نیز برای ورثه من یا شما وجود داشته باشد. پس اگر بارها زمین خوردیم باز هم میتوانیم مثل همان فوتبال بلند شویم و به دویدن ادامه دهیم.
و البته مهم بردن یا باختن نیست مهم آنست که تلاشمان را به اندازه کرده باشیم.

قره بالا سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 16:11 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

حتی با خوندنش هم تپش قلب گرفتم
کاریه که من همیشه انجامش میدم و باعث میشه از خودم متنفر بشم

لیلی سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 13:51

من همینم دقیقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد