گاهی به دلیل تولید فکر بالا میشه بتونی چندین تا پست ،بنویسی.
هر روز چند تا پست نوشتن ،باعث تخلیه هیجان مان می شود .
اگر هیجان ها وجود ما را تسخیر کنند خسته می شویم .خوبه وبلاگ داریم و می نویسیم.
پزشک روان در بخش روان پزشکی معتقد بود داشتن یه دفتر یاد داشت یا یه ماشین تایپ برای بیماران بستری، باعث میشه حرفاشون را بنویسند همان حرفایی که از زدن شون ناگزیرند ولی کسی حاضر به شنیدنش نیست.مشخصات فکر سالم آنست یه صغرا بگی یه کبری بگی یه نتیجه بگیری .ولی همین هم وقتی از حد بگذره انرژی فرد را تخلیه می کند و انرژی برای بقیه زندگی اش باقی نمی گذارد.
یک بار یکی از دانشجویانم گفت چه اشکال دارد بیمار من پر حرف باشد ؟در پرونده اش نوشته خانواده از پر حرفی او به ستوه آمده اند .
گفتم از ساعت هشت تا دوازده با بیمارت بمان اگر خسته نشدی و تاب آوردی متوجه می شوی که خانواده اش چرا شکایت کرده اند.
شاید بیمار پر حرف بخش جذاب تر از بیمار در خود فرو رفته باشد، ولی همه چیز حدی داره.
واقعاً نظرشون این بوده که ماشین تایپ خوبه؟
چه جالب! برای من کاربرد وبلاگ واقعاً همینه... خودم رو سبک تر حس میکنم بعدش ولی دلیلش رو نمیدونستم...
راستی نگران نوۀ عزیز نباشید... خدا فرشته های مخصوص برای بچه ها داره... ان شا اله که زودتر خوب میشند و بجای گریه، اشک شوق از شیرین زبونی هاشون مهمان چشماتون میشه
بله زهره جان توصیه میشه به کسانی که خواندن و نوشتن می دانند بنویسند تا از حمل فکر و هیجان رهایی یابند.ولی اونا حرف زدن را ترجیح می دهند .اگر امکان ثبت گفته های شان بود چه خوب بود.امکانی که وقتی می گویند نوشته شود.فشار کلام مانع از نوشتن می شود.اصولا کسانی قادر به نوشتن اند که به طور متوسط تحت تاثیر هیجان باشند.نه کندی و نه تندی کمک به نوشتن نمی کند.شاخه به شاخه پریدن مشکل افراد پر حرف است.
خودم بدون خستگی با دست تند یادا داشت برداری می کردم.نکته های فراوانی برای تدریس ازش در می آمد.
خدا کند فرشته های محافظ از او مراقبت کنند.
بله کاملا موافقم
آدم های پرحرف در ابتدا بسیار جذابن ولی در درازمدت تحملشون سخت میشه 
آدم های پر حرف به قول شما افرادی هستند که ملاحظه نمی کنند چه عواقبی ممکنه در انتظارشان باشد ،میگویند و می گویند و میگویند و ما فکر می کنیم به ما اعتماد کرده اند ،پس با دید مثبت به اونا نگاه می کنیم.ولی سر ریز افکارشون بی اختیار برون ریزی میشه.