نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

آهای مسافری که می ری به سوی...

چشمم به راهه.مسافری  از راه برسد.سخته برام تاب اوردن.تا برسد.خدایا چشم انتظاری سخته.کمک کن.

مسافرم گفت ۴ عصر زده به حاده.طبق محاسبات ده شب باید برسد.شام خوردن در ساعت ده کمی دیره.گفت اختمال داره بره جشن تولد دوستش و دیرتر برسه.نمی دونم چگونه بگم موافق نیستم.

نظرات 3 + ارسال نظر
سلام سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 21:07

با درود
آیه الکرسی همیشه برای مسافر ها بخوان
افکار منفی را دور کن
بسپار به خالق توانا

انگار فراموشی پیدا می کنم،درین مواقع

گیل‌پیشی سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 20:44 http://Www.temmuz.blogsky.com

ایشالا به سلامتی میرسن.
دل‌نگران نباشید

رسیدند به لطف خدا.ممنون از دعای خیر شما

قره بالا سه‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 18:45

سفرش بی خطر رضوان جانم

ممنون از آرزوی خوب تان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد