تا حالا شده احساس کنی دل و دماغ نداری؟
تا حالا شده اخساس کنی چقدر تنهایی؟
تا حالا شده احساس کنی دلت تنگه؟
تا حالا شده بگی حوصله ندارم،برو بابا ،خدا روزی ات را جای دیگه حواله کنه؟
آخی, عزیز دلم
بمیرم برای دل تنگت
میخوای سرتو بذاری رو شونه ام؟
اینا را خانم« احمدی »می گفت (کمک بهیار بخش روانپزشکی) به بیمار بستری در بخش
«صبح روز ۲۰ فروردین ۱۳۸۵»
دیروز خبر دار شدم ،خانم احمدی، ایران را ترک کرد به مقصد کانادا، برای زایمان دختر کوچیکترش.
والا ما هم نه پولش رو داریم و نه کسی ما رو گردن گرفت وگرنه میرفتیم
خانم احمدی بر میگرده .هیچ جا براش ایران (اونم اصفهان)نمیشه.
شما تاج سر این کشورید.
استاد عزیزم حالتون خوبه؟ مشکلی که پیش نیومده؟
ممنون از لطف شما (نازنین)
مهاجرت سختی های خودش رو داره
امروز تو پیج یه ایرانی که برای آزادی رفته بود ترکیه میخوندم که اونجا باید به اجبار تو انتخابات شرکت کنند و رای بدهند حتی مجبورند محلی که دولت در اطراف محل زندگی اش تعیین کرده رایش رو بده والا جریمه میشه و از حقوق شهروندی محروم!
به هر کجا که روند آسمان همین رنگه
کمک بهیار هم رفت
من نرفتم
با درود
فکر کنم مهاجرت هم یک چشم هم چشمی شده است
الان دوستم که بازنشسته است و دو بچه دارد
یکی اش آمریکاست
زن و دخترش هم چند ساله رفتند انگلیس
این خودش مانده است به قول ما دوتا گوشش
امروز اخبار گفت ۵ میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور زندگی می کنند اگر درست باشد در صد کمی از جمعیت می شود.
خوبان همه مهاجرت کردن.
پس ما که نکردیم ،بدان ایم ؟عزیزم؟