نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

یادتونه برنامه :«هشیارم، بیدارم، از تبلی بیزارم»را؟

نوشته های زیبا رویان وبلاگ نویس را میخونم و به قلم شان آفرین می گویم.چه خوب که تمام تلاش خود را میکنند تا احساسات خود را به جان واژه ها بریزند شاید ما بتوانیم رمز گشایی کنیم.خود تلاش شان جالب است و وقتی به بعدی از ابعاد این حس ها آگاه می شوم بیشتر خوشم می آید.

کاش هر انسان یه حدی می دانست چگونه می شود از احساس خود بگوید.

امروز صبح تا از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم سه و پنج دقیقه بود با خود گفتم اذان صبح سه و 41 دقیقه است کاری نکن جزوضو گرفتن و در دل شب دعا کردن.فرصت خوبیه.ناگهان با خود اندیشیدم مرا چه می شود در برخورد با هرکس بعدی از بد رفتاری و بی ادبی را حس میکنم.نا سپاسی یکی لوس بودن آن دیگری تمسخر کردن  سومی و ...چرا آدما را مهربان و مودب نمی بینم؟چرا حد تعیین می کنم برای دیگران؟چرا سعه صدر(سینه گشاده)ندارم تا هضم دیگران برایم آسان باشد ؟متوجه شدم برخوردم در هفته گذشته با نوه بسیار هشیارم مرا این چنین کرده به قول معروف حرکت بطئی مورچه سیاه در شب تاریک بر سنگ سیاه را درک می کند مرتب باید برایش توضیح دهند قصدی نداشته اند تا از کوره در نرود.اصطلاح (منو خر فرض کردی؟)را از بزرگترا شنیده بودم ولی از این کوچولو دیدم.و دایم خبر دار ایستادن جلوی او باعث خسته شدن مان می شود.

نظرات 1 + ارسال نظر
تراویس بیکل چهارشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 21:11 https://travisbickle4.blogsky.com/

منم زیباروی وبلاگ نویس هستم؟

این اصطلاح است و شامل هر وبلاگ نویسی است که از درک بالایی برخوردار است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد