نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

به مادرت جفا کنی،به دیگران چها کنی؟

به دانشجویان دختر می گفتم با مردی ازدواج کنید که مادرش را دوست داشته باشد.

البته چون جای پسرا رو چشم ماماناست،و قاعدتا جای عروس خانوم هم رو چشم آقا داماد،مادر شوهر از عروس دلِ خوشی ندارد.

با خودم قرار گذاشتم وقتی ازدواج کردم با مادر شوهر خوب تا کنم ولی از اونجا که این گونه قرار ها باید دو طرفه باشد مادر همسر از همه جا بی خبر فرمودند اجازه نمیدم رابطه من و پسرم را شکر آب کنی.

زندگی که همواره باید مراقب حد و حدود بود چقدر سخت است.تا سال نود و چهار که مادر همسر در سن ۸۲ سالگی به رحمت خدا رفتند دومین فرزند هم بیست و چهار ساله بود و ما با مهربانی در خدمت مادر همسر.ولیکن ایشان هرگز از ازدواج پسرشان ابراز رضایت نکردند و ما گاو نُه ۹ مَن  شیر.

خدا را شکر که اگر سخت بود ولی تاب آوردیم.



نظرات 2 + ارسال نظر
کوهنورد یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 16:50 http://1kouhnavard.blogsky.com

هرکسی اعتقاداتی داره که قطعا قابل احترامه اما بعضی وقتا این اعتقادات موروثیه. مثلا چون مادر شوهر یک زن در گذشته باهاش رفتار خوبی نداشته، پس این زن باید همون رفتار رو با عروس خودش داشته باشه. و البته بلعکس از طرف عروس در حق مادرشوهر.
این اعتقاد یا تفکر بدون در نظر گرفتن رفتار و روحیه طرف مقابل که آیا واقعا لایق چنین چیزی هست یا نه، قطعا یک ظلم بزرگ در حق اون آدمه.

فاطمه دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1401 ساعت 16:05 http://Ttab.blogsky

چقدرارزشمندکه شمااستاددانشگاه هستید یابودید.روزتون مبارک
قوم شوهرهمیشه قوم شوهرن.این بعدچندسال به اکثرافرادثابت میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد