نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

یک سال گذشت

♥️یک سال پیش در چنین روز از ماه  های شمسی و  پانزده شعبان از ماه های قمری، پسرم جشن ازدواج داشت.

برف می  بارید و خیلی ها به دلیل سرما ی هوا به جشن تشریف نیاوردند.متاسف شدم خیلی.

جشن در تالاری خارج از شهر تهران بود و عموها و برادر داماد به هنگام بازگشت به اصفهان در بوران و برف گیر کردند و من شرمنده شان شدم.

یکی از عموها و دایی بزرگ داماد بیمار بودند و در جشن شرکت نداشتند.

هنوز به تعداد انگشتان دست نرسیده  ،سفر عروس و داماد به اصفهان.ولی امروز گفته اند تشریف فرما میشن.

زن عموی داماد(جاری مهربان من)میاد خونه مون دم راهی بچینه و جشن سالگرد بگیریم براشون.

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1403 ساعت 16:01

چشمتون روشن

ممنون زهرا جان عزیز

مانی سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1403 ساعت 08:02

به سلامتی
همیشه به شادی دور هم باشین رضوان جان

ممنون مانی عزیزم.لطف داری.شما هم شاد و با نشاط گذر ایام کنی.

سمیرا دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1403 ساعت 14:40

مبارک باشه ان شاءالله

ممنون از محبت تان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد