نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

خ و د ک ش ی (از نوع موفق و ناموفق)

کلمه ای که با حروف مقطعه نوشته شده است جیز است.شما هم به کار نبریدش.

خواهر همسر می فرمودند:<روزی که مادرم را تازه از دست داده بودم (هفت سال پیش آذر ماه 94)، تو تهران(محل زندگی شون)  از پل عابر پیاده در محله مون گذر می کردم که مردی خود را از بالای آن به پایین پ ر ت اب کرد و تو ببین من غمگین،  چقدر بدحال تر شدم>.

آخی

در بخش روان پزشکی سوژه هایی با این معضل بستری هستند که بعضی واقعا نیت چنین برنامه ای را نداشته اند (روش های شان با هم فرق می کند بخش مردان و بخش زنان).

بکی از آنان ، هم کلاس دوران دبیرستان خودم بود که شاگرد اول کلاس مان هم بود .برایم میگفت :<بین پدرم و مادرم تفاهم برقرار نیست و مادرم خودش را که خواهر پهلوانان نامدار محله شون است،  از پدرم بالاتر می داند >.بعد ها خبر آمد مادرش برادرش را سر باغچه مث یه مرغ ...است.شاید از اندوه مرگ برادر پنج ساله  اش و شاید خودش هم با داشتن همسر و دو فرزند دختر در زندگی ...داشته است.

یکی از سوژه ها،  دختریست که مادرش گلیم همه مساجد محله شون ا و امامزاده ها را فرسوده است از بس سجده گذاشته و دختر که با عیب مادر زادی شکاف لب بالا به دنیا آمده از زندگی با چنین مادری و چنین لب بالا ، دلگیر است.ایشان تا به حال هشت بار اقدام داشته ، اونم با بلعیدن تعدادی قرص که شاید در حد آسیب رساندن جدی نبوده است .

آمار و ارقام اقدام ها در بیمارستان ها و آرامستان هاست و راز است.

اما فرزند یکی یه دونه یه مرد پزشک در شهر ما پشت چراغ راهنمایی با هفت  ت ی ر اقدام کرد و موفق شد خود را وارهاند از زندگی که با همسرش(هر دو پزشک)...

باعث تاسف است بگویم اگر کسی حریف دیگران نشود به خوبی متوجه می شود حریف خود  که می شود و من متاسفم برای کسانی که دیگران را با بهانه های مختلف تحت فشار قرار می دهند

<<ای زندگی سیرم ازت ای خدا دلگیرم ازت >> را اون خواننده خوند و جوانان لق لقه زبان شان شد.

نظرات 1 + ارسال نظر
موج یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1401 ساعت 22:53 http://Www.aban1401.blogsky.com

رضوان عزیزم سلام .
چرا تو عنوان پیام نوشتید فراموشی ام فاجعه شده.

ممنون که کمکم می کنید من واقعا نیاز دارم به اینجور راهنمایی ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد