نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

دومین یکشنبه اردیبهشتی

امروز ساعت 3:5 بیدار شدم از خواب .با خود گفتم بهتره نماز شب بخونی چون 3:50  اذان صبح است.وضو گرفتم و از یازده رکعت نماز شب ، فقط نیت نماز وتر کردم یک رکعت چون میشه به چهل نفر دعا کرد و هفتاد (70)استغفار گفت و سیصد(300) مرتبه العفو گفت.از آنجا که عاشق خانواده و فامیل و دوستام هستم بعد از تمام شدن نماز برای  سیصد(300) نفر  عزیز دلم استغفار گفتم نماز صبح را هم خواندم وخوابیدم تاساعت  شش صبح .بعد بیدار شدن رفتم سالن ورزش خانم گلی اشجع و از 6:15 تا 6:45 ورزش کردم .هجده (18)تا خانم دیگه هم بودند و تصمیم داشتند برای مربی ورزیده کلاس به عنوان روز معلم کادو بخرند پولاشون را رو هم گذاشته بودند و چون من جلسه دومم بود معافم کردند از مشارکت.

بعد به سوی خانه روانه شدم و سر راه از درختچه گل یاس مستقر در پارک سر راه ، چندین تا شاخه گل یاس چیدم آوردم خانه .مستخدم مجتمع مسکونی منو دید گفت :<<برای همسرت چندین تا شاخه گل می بری؟خیلی دوستش داری>>؟بعد به خانه رسیدم .گل های ساقه بلند را در گلدان روی میز هال گذاشتم  و در صبحانه تهیه کردن به همسر جان کمک کردم .بعد صبحانه داروهامو خوردم و خدمت وبلاگ های دوستان رسیدم.حالام اینجام.فشار خونم را گرفته ام پانزده رو هشت است . یعنی بالا رفته،ولی چرا آیا؟

نظرات 6 + ارسال نظر
حکیم بانو سه‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 07:48

همان فعالیت ها و بی خوابی ها فشار را بالا می برد. سعی کنید همیشه در یک زمان مشابه، در وضعیت نشسته (10 دقیقه بدون فعالیت بنشینید )فشار بگیرید.

اوا خانم دکتر نمی دونستم.تازه ناشتا هم بوده ام.

لیلی دوشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 08:21 http://leiligermany.blogsky.com

گل یاس توی بهار بوی محشری داره. چه کسی بهتر از خودتان لایق این عطر و بو

هودم و عزیزانم باهم

آذر یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 16:27

رندان سحرخیز که صاحب نرسانند...

ما را به دعا کاش فراموش نسازند

رندان سحرخیز که صاحب نفسانند

آنانکه به عطر نفس و ذکر مناجات

خورشید جهان تاب به شام دگرانند

یارب تو به خوبان جهان رحم بما کن

از ظلمت فردای قیامت تو رها کن

سلام یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 15:18

با درود
من ده می خوابم همان ساعت سه و ده دقیقه بیدار می شوم
هشت رکعت اول را بدون سوره می شه خوند
سیصد نفر تقریبا یک گردان آدم می شه که برایشان استغفار می کنید

بهترین زمان در خپاب شب ماندن ۱۰ شب تا دو نیمه شب است و اگر تا ۴صبح خواب باشید بهتر تر.
نناز شب خیلی شیرین است کاهی خیلی طول میدم و خودم راضی تر هستم .اینم پیشنهاد زن داداشم و همکارم بود که دیر شروع کردم.

نفس یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 11:24

من خیلی دوست دارم نماز شب بخونم اما خوابم میاد و تنبلم
آفرین به شما
به به بوی خوش بوی گل

نفس جان !من شبا از دو نیمه شب بیدار میشم و اگر نماز شب نخونم از حماقتم است .ولی گاهی به خودم میگم بخواب پس دعا می کنم و حین دعا کردن خواب مرا در می رباید.همسر جان اعتراض دارد که شبها 9 میخوابم سعی می کنم تا ده خودم را بکشانم ولی سخته.
تو بیمارستان پرستار شیفت شب که بودم می بایستی تا دوازده بیدار باشیم و از دوازده تا سه می شد بخوابم از همکارم خواهش می کردم اجازده دهد از نه تا یک بخوابم و او تا خود شیش صبح برود بخوابد چون خواب از سرم بپره تا نه و ده بیدار میمانم
اما همه مث هم نبودند و نمی ذیرفتند و این سختی کار من بود.که بعد از مربی شدنم دیگه شیفت شب نداشتم.

تیلوتیلو یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1403 ساعت 10:19 https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام رضوان عزیزم
شاید کم خوابی و فعالیت زیاد باعث بالا رفتن فشار خونتون شده
بهر حال بهتر از من میدونید و بهتر از هممون بلد هستید که این شرایط را مدیریت کنید و حواستون بهش باشه
همسر را خیلی دوست دارید؟ براش گل یاس میبرید؟ الهی عاشقانه هاتون مستدام باشه

بعد از خوردن داروهای صبحآمد پایین .ممنون از توجه تان .هرگاه از کنار گلی خوشبوی عبور کنم که فضا را معطر کرده باشد برای دیگران می برم حتی شما باشید.همسر گل به جمال من زیاد زده ولی من همانند او مهربان نبوده ام.خدا را شکر که خدا بهش دو تا عروس خوب داده که دوستش دارند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد