نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

زبان الکن

زبان بریده به کنجی،نشسته صمٌ،بُکم

به از کسی که نیاید زبانش اندر حکم

تو کلاس نهم ،وقتی خانم اخوان حریری، موضوع انشا را داد به گریه افتادم ،چون نمی دانستم چی بنویسم. داداش بزرگ بزرگم اولین فرزند مادرم گفت :بنویس

:بعضی ها لال هستند یعنی قادر به حرف زدن نیستند و با ایما و اشاره منظور خود را می رسانند .اینان  در برقراری ارتباط سختی می کشند و گاهی مجبور می شوند مطلب مورد اشاره خود را بنویسند.

اما بسیاری دیگرهستند  بلدند مث بلبل،آسمان و ریسمان را به هم ببافند و از کاه کوه بسازند و زبان آوری کنند.

خب اگر این آدم زبان آور،حرفایی بزنه که تهمت و غیبت و سخن چینی باشه ،، آیا شما فکر نمی کنید کاش لال (بی زبان )بود.

سعدی هم با شعر خود میگه: اون لال بهتر از این سخنگو است.

اما شعلا مخقق هم کلاس من نوشته بود,:

واضح و مُبر هن است هدف از خلقت زبان در دهان گفتن حرفای قشنگ است،کسی که حرفای قشنگ بلد شده باشد و بزند ،به گرد خود دوستان زیادی را جمع می کند .سعدی در شعر خود خبر می دهد اگر به کنجی ساکت بنشینی بهتر است که حرفایی بزنی که نباید یا نشاید.

اما شکوفه توانا نوشته بود:

انشای خود را با شعری آغاز می کنم

زبان در دهان چیست ای با هنر 

کلید در گنج صاحب هنر

انسان به زیور سخن گویی آراسته شده است.بعضی از انسانها آداب سخنوری می آموزند ،مبادا زبان سرخ سر سبز دهد بر باد.

آخه هر سه دانش آموز کم حرفی بودیم،شاید شما بهتر بتوانید شعر سعدی را توضیح بفرمایید.

خانم اخوان حریری سعی داشت ساعات درس انشا را در کلاس ما ساعات مفید کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد