گاهی اوقات داریم کاری انجام میدیم ولی اصلا حواس مون جمع نیست.
زهرا گفت داشتم تو کمر بندی با سرعت هشتادk رانندگی می کردم که پسرم(کنار دستم نشسته بود)گفت ;"مامان! عنقریبه که بزنی پشت ماشین جلویی یهو به خود اومدم وزدم رو ترمز ماشین دور خودش می چرخید و هر چند وقت یکبار میخورد به گارد ریل و سر پسرم(که کمربند نبسته بود)میخورد تو شیشه پنحره تا ماشین از حرکت ایستاد و پیاده شدم و خدا را شکر کردم درین فاصله از پشتم ماشینی به ماشینم نخورد ه، ولی جمعیتی ایستاده بودند و بلافاصله آمدند جلو ،من و پسرم را ...وتلفن زدند به همسرم که خودت را برسان و...همین باعث شد...
زهرا روتخت به پشت ثابت خوابیده و از حواسش میگه که غرق اش کرده در افکاری دیگر.
خودش و پسرش و ماشینش..
.دکتر طول درمان براش نوشته...
مورد بعد
آقای دکتر ...یه لام خون از بیمار مبتلا به تب کنگو گرفته بوده و تا اومد ه با خودببره به آزمایشگاه، بدون توجه و حواس جمع گذاشته تو جیب روپوشش و دستش با کنارهای لام و لامل تماس داشته مبتلا به تب کنگو گردیده.
آیا شود که در لحظه حضور داشته باشیم؟
تحقق سوال آخرتان، نهایت مطلوب است.
بله موافقم
اه از ذهن بیش فعال من دقیقا کل زمان بیداری غرق فکرم
ارثیه متاسفانه
از آنجا که فکر کردن یه ارزش است،ما متوحه نمیشیم آسیب رسان است .
فقط وقتی از حد می گذرد و باعث مشکل مامیشه ،به خود می آییم که دیر شده و سخته تغییر رویه دهیم..توصیه شده ایم بی خیال باشیم.
وووووووووووی
خدا سلامتی بده
یکی از نقطه ضعف های من همینه. دائم غرق در تفکر میشم و اطرافم رو فراموش میکنم.
ذهنت درگیر است، دغدغه داری.
امان از فکر و خیال