سحر گاه (۲ نیمه شب) با لرز از خواب بیدار شدم.
جمعه که نوه کوچولو بی اشتها شده بود و تب داشت و من متاثر.
دیشب هم با خود گفتم خیاط در کوزه افتاد.
جمعه و شنبه ،دو روز تعطیلی را می شد سفر دو روزه رفت ولی درین خانه و در ان خانه سپری شد.
هفته گذشته اخبار هایی ازار دهنده از بلایای طبیعی و انسانی بدنم را ریش ریش کرده بود ایمنی ام پایین امد
احتمالا از نوه تب و لرز رو گرفتید
بیشتر مراقب خودتون باشید
شاید بوسه بر گونه زیبای او مبتلایم کرد.خدا به او رحم آورد که لطیف است.
با درود
دختر های من هم وقتی بچه هایشان مریض می شد
اولین جایی که می آمدند منزل ما بود
ما که جز کادر درمان نبودیم
ولی شما کلی تجربه ی درمانی دارید
جالب این بود اگه بیماری شون ویروسی بود
فوری همسرم هم ویروس ها را در یافت می کرد
به نظر من غصه خوردن برای نوه،در بیمارشدن نقش داره.
از کجا اخبار رو پیگیری می کنید؟
شما که روحیه لطیفی دارید مراقب روان تون باشید
متاسفانه اخبار نومید کننده را دنبال می کنم.
خدا بد نده رضوان جانم
تب و لرز نیمه شب با خوردن ادولت کُلد خاتمه یافت.ممنونم