تو وبلاگش از قول زن دایی خیالی اش نوشته:
«اگه تو محل کارت، بیش از حد صمیمی بشی و جدی و محکم نباشی، میبینی آبدارچی پاشو انداخته رو پاش و بهت میگه چای بریز بیار! ».
اسم خودش را گذاشته گیل پیشی،امروز دیدم دوباره از ظرف شستن هاش نوشته،برای خودش« کُزِت بانویی »است.
دوستش دارم،،دست خودم نیست،شاید نوشته هاش آرامم می کنه.ببینمش بهش میگم:« عروسک!»
خیلی لطف دارید. امیدوارم لایق محبتتان باشم.