نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

نوشتن از دید کافکا

نوشتن برای کافکا فعالیتی سهمگین بود و خلقت ادبی اغلب در درد می گذشت و در عین حال برایش جنبه اساسی و حتی حیاتی داشت. 

خود او می گوید :که دریای یخ زده و منجمدی در او هست که  نوشتن به مثابه داسی عمل می کند که توسط آن یخ ها را می شکافد و راهی برای نجات خود پیدا می کند.


آثار کافکا برای بسیاری از افراد، با آن وجهی از شخصیتشان سخن می گوید که تلاش می کرده اند آن را پنهان کنند. مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد. خواندن داستان های کافکا ممکن است ترسناک و دلهره آور باشد اما داستان های او درنهایت می توانند باعث شوند در لحظاتی که عمیقاً به درون خود فرو رفته ایم و در ژرفای ذهنمان مشغول کند و کاو هستیم، کمتر احساس تنهایی بکنیم. 

به همین خاطر، امروزه وقتی گردشگران بر سر مزار کافکا می روند، قصدشان دیدن قبر مردی نیست که می توانست با اشاره ی دست، دایره ای فرضی را با دبیرستان، دانشگاه و محل کارش رسم کند، بلکه آن ها به دیدن مزار مردی می روند که برخی از برترین داستان های تاریخ را از خود بر جای گذاشت و صدای تمام جهان برای بیان تجربه ی بیگانگی بود؛ مردی که با این شور و اشتیاق از تنهایی می گوید:

راستی، لذت تنها بودن را چشیده ای، تنها قدم زدن، تنها دراز کشیدن زیر آفتاب؟ چه لذت بزرگی است برای یک موجود عذاب کشیده، برای قلب و سر! منظورم را می فهمی! آیا تا به حال مسافت زیادی را تنها قدم زده ای؟ توانایی لذت بردن از آن، بر مقدار زیادی از فلاکت های گذشته و نیز لذت های گذشته دلالت دارد. وقتی پسربچه بودم خیلی تنها ماندم، اما آن ها بیشتر به زورِ شرایط بود نه به انتخاب خودم؛ اما حالا، با شتاب به طرف تنهایی می روم، همان طور که رودخانه ها با شتاب به سویِ دریا سرازیر می شوند.


کتاب نامه به پدر، اثری نوشته ی فرانتس کافکا است که نخستین بار در سال 1952 منتشر شد. نزاع میان پدر و پسر، یکی از کهن ترین موضوعات مورد استفاده در ادبیات به حساب می آید. کافکا در این نامه ی سرگشاده به پدرش (نامه ای که هیچوقت به دست پدر نرسید)، تلاش می کند تا با یکی از عمیق ترین مشکلات روح زخم خورده ی خود رو به رو شود. این اثر در قالب اعترافی بلند، پراضطراب و پراحساس نوشته شده که در آن، جنبه ی انسانی و هنرمندانه ی مردی در برابر نمادی از قدرت قرار می گیرد. کتاب نامه به پدر، تلاش کافکا برای بازشناسیِ خاستگاه رابطه ای پرتلاطم و آسیب زا میان کودکی بسیار حساس و پدری تندخو است. این اثر ارزشمند را می توان اعلام جرم بی رحمانه ی کافکا نسبت به پدرش و در عین حال، کوشش سرشار از احساس این نویسنده برای ابراز علاقه به پدر در نظر گرفت.

نظرات 4 + ارسال نظر
محمدرها جمعه 30 آذر‌ماه سال 1403 ساعت 17:28 http://Ikhnatoon.blogfa.com

گیل‌پیشی چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1403 ساعت 17:57 http://Www.temmuz.blogsky.com

سلام استاد نازنینم. خوبید؟
خوشابحال نویسنده‌ها و هنرمندها. اینکه بتونی احساسات درونت رو به نحوی بیان کنی، زیباست.

سمیرا سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1403 ساعت 12:50

بله، کافکا از زمان خودش تا به حال همیشه جذابیت های خودش رو داشته

سمیرا سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1403 ساعت 08:42

سلام بانو جانم چقدر قشنگ بود اعلام جرم و اعلام علاقه

گرچه پسرم کتابی از کافکا به من هدیه داده بود ولی ترجمه آن به فارسی برایم گنگ بود.دیشب همه اش به جستجوی مردی(کافکا)بودم که نود در صد نوشته های خود را آتش زد و به دوست صمیمی خود وصیت کرد ده در صد بقیه را هم بسوزاند،غافل از انکه نامزدش نامه هایی از او دارد که کافیست نشان دهد چقدر حراحات عاطفی می تواند موتور محرکه نوشتن بشود.۴۱ سال عمر او در برابر پنجاه سال عمر بالزاک و عمر کوتاه ویرجینیا وولف(۵۹سال)...،

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد