نچاق

وبلاگ خاطرات

نچاق

وبلاگ خاطرات

سفر و دوری

سومین روز است از دیدار نوه  کوچولوی ناز به دلیل سفر به تهران محروم شده ام.اشتیاقم به دیدن او شاید باعث دردسر او شود،ولی..

نظرات 5 + ارسال نظر
مرجان بانو شنبه 30 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 12:34

سلام من هم یک نوه پنج ساله دارم واقعا با دیدنش انگار دنیا را بهم دادند .نوه ها عشقند عشق

خدا برای شما خفظش کند.بله عشقند.

سلام جمعه 29 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 08:23

با درود
نوه ی کوچک داره سه سالش تمام می شود
هر وقت به خونه ی ما می آید
پایش را روی کیس گذاشته و روی میز می رود و یک سری عکس های قدیمی اون بالا را بهم می ریزد
اما از اون موقعی که زونا گرفتم
دم در اتاق می ایستد و میگه دراکولا
اینجا هست
آخه اولش فکر می کردم مرا دراکولا گزیده است

با درود متقابل.گرچه نوه ها نظم را بر هم می زنند ولی دیدن شأن آرامش بخش است.

گیل‌پیشی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 22:44 http://Www.temmuz.blogsky.com

ماشاالله خدا حفظش کنه. خیلی نازنینه

الهی آمین.ممنون

نسیم پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 15:52 http://nssmafar.blogfa.com

خوش به حال نوه کوچولو و تاز
قدردان محبتتون هستم رضوان عزیزم چه کنم که دل و دماغ و اعصاب هیچی رو ندارم

خدا حفظ اش کند.نگرانی برای آلزایمر مادر باعث میشه افسرده شوید.

سمیرا پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 09:57

ولی به دیدنشون میرزه بچه ها کلاً مسئولیت و زحمت زیاد دارن ولی خیلی گوگولین ماشاالله

به دیدنش می ارزد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد