صبح شنبه بود؛که اینستاگرام نشانم داد؛ ایرج دایی داماد داداش ؛ به رحمت ایزدی پیوسته و یک پسر و سه دختر و همسرش را به علاوه سه خواهر و خواهر زاده ها را داغدار کرده.مادرش گوهر خانم؛ با مادر بزرگم نسبت فامیلی داشته و در اثر کرونا فوت شده بود و پدرش به فاصله کم بعد از مادرش و حالا هم ایرج .
قیافه زیبای او در دوران جوانی ،زبانزد مردم محله شان بود و همه دوست داشتند ببینند همسرش متناسب با او هست یا نه و این تنها خبری است که من از زندگی اونا داشتم.فردا هم مراسم هفته او را برگزار می کنند.تا اینکه حادثه هلیکوپتر به وقوع پیوست و هفته را در حالی تمام کردیم که...
خدایا اگر ما از توییم و به سوی تو می آییم(انا لله و انا الیه راجعون)پس چرا عادی نمیشه برایمان؟
سعدی میگه:
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی تا نخواهد خدای
ولی نمی دونم چرا خبر های این چنین قلبم را ...
ما را بگو که روز دوشنبه قرار بود مهمان از تهران داشته باشیم و داشتیم آماده پذیرایی می شدیم
ما را بگو که برای روز پنج شنبه قرار جشن داشتیم
انگار هیچ چیز قابل پیش بینی نیست.
یاد بچگی ها هم که می افتم خود ک شی دختر دایی(فرزند ارشد فامیل مادری)مرا در سن نه سالگی دمغ کرده بود.
پی نوشت:
به این نتیجه رسیده ام ،دنیا برای رنج های شما پشیزی ارزش قائل نیست.هیچکس شما را بارنج ها تون دوست ندارد؛زنجموره بزنید و آه وزاری و گریه ولابه کنید پست تر میشید؛
دنیا برای یه چیز حرمت قائله ،گذر از رنج ها،یافتن راه حل.
شما برای رنج چه راه حل پیدا کرده ای؟شما را برای اون راه حل ستایش می کنند.(به نقل از <قطب الدین صادقی>)
من عین چی دنبال راه حلم
ولی راه خیلی سخته
حافظ هم مث شما ، میگه:
بر سر آنم که گر ز دست بر آید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
و امان از رنج ها
امان
چقدر پی نوشت درست بود
به نقل از قطب الدین صادقی،امید که راهی بیابیم.
من فکر میکنم که رنجهای انسان قابل احترامه. گاهی برای بعضی مشکلات راه حلی وجود نداره اصلا. در این موارد نشستن و تماشا کردن ممکنه رمز بقا باشه
حتما این چنین است